خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 119

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 119 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 79

سریال هرجایی قسمت 119

جهان به همراه آزاد و هارون به هتل اصلان بی ها می رود و شراکتشان را به رخ انها می کشد. آنها وارد دفتر فیرات می شوند و فیرات به آنها اعتراض می کند و جهان می گوید: «ما اینجا را راه انداختیم و داریم از زحمتمان استفاده میکنیم.

از این به بعد هم آزاد هرروز به سرکارش در اینجا خواهد امد و این اتاق را هم پسندیدیم و بهتر است وسایلت را جمع کنی و جای دیگری برای خودت پیدا کنی! » هارون رو به فیرات می گوید: «تو چرا حرص اینها را میخوری؟ تو که از اصلان بی ها نیستی! »

و آزاد هم می گوید که در هیئت مدیره خواهد بود! فیرات از حرف های آنها عصبی می شود و از هتل خارج می شود و این خبر را به میران می دهد. میران هم می گوید: «کاری نمی توانیم بکنیم. آزاد شوهر الیف است و باید تحمل کنیم. »

فیرات به اتاق عزیزه می رود و می گوید: «امروز شاداغلوها به هتل آمدند و اعلام وجود کردند! خوشحالم که اموال را به نام تو نکردم چون داریم چوب اشتباهات تو را میخوریم. تو برای رسوا کردن آزاد و ریان کاری کرده که اموال ما به دست شاداغلوها بیفتد.

ولی من وظیفه دارم که از این ثروت حفاظت کنم. » بعد هم به حیاط می رود و با گونول روبرو می شود.

گونول به او می گوید: «به نظرم وقتش است ظلم هایی که در حق مادرهایمان و خودمان شده را تلافی کنیم. » فیرات قبول می کند و گونول از اینکه فیرات بالاخره به راه امده خوشحال می شود.

وقتی میران به همراه ریان و سلطان به تیمارستان می رسند، میران متوجه شخصی می شود که مدام انها را می پاید او فورا سوار ماشینش شده و آن شخص را دنبال می کند اما او در کوچه ای از ماشین پیاده شده و غیبش می زند میران هم شماره پلاک ماشین را برمیدارد.

بعد از صحبت های فیرات، عزیزه متوجه می شود که چه اشتباهاتی کرده و سعی می کند دوباره همه چیز را روبراه کند.

او با خود می گوید: « شوکران و ریان در حال تحریک میران بر علیه من هستند پس باید اول شوکران از اینجا بیرون کنم. »

او فورا پیش شوکران می رود و از او می خواهد وسایلش را جمع کند و برود. شوکران می گوید که فقط به خواست نوه اش از آنجا خواهد رفت! اسما به خواست گونول به میران زنگ می زند و خبر می دهد که دو مادربزرگش با هم درگیر شده اند.

میران فورا خودش را به عمارت می رساند و به عزیزه می گوید: «چرا هیچ وقت نمیگذاری کسی اینجا آرامش داشته باشد! »

و عزیزه می گوید: «تقصیر خودت است که هرکه را میبینی با خودت به عمارت من میاوری تا در کارهای من دخالت داشته باشند! »

شوکران می گوید: «تو باعث ناراحتی همه اعضای این خانواده هستی و میران را هم مجبور به کارهایی میکنی که خودت دوست داری. »

گونول از آن طرف می اید و می گوید: « حق با شوکران خانم است. تو زندگی همه ما را داغون کرده ای! »

و رو به شوکران می گوید: «ما از کارس به اینجا امدیم تا انتقام محمد اصلان بی و دلشاه را از هازار شاداغلو که قاتل آنها بود بگیریم.. » شوکران تازه متوجه شده می گوید: «من هازار را نمیشناسم ولی میدانم که قاتل دختر من عزیزه و محمد اصلان بی بوده اند! »

عزیزه داد می زند: «چطور جرئت میکنی این حرف ها را بزنی؟ پس قاتل پسر من کی بود؟ »

و به افرادش دستور می دهد تا شوکران را به روستایش برگردانند. میران مانع او می شود و عزیزه به او می گوید که چطور می تواند اجازه دهد تا شوکران پشت سر پدر و مادرش این حرف ها را بزند! میران که گیج مانده شوکران می گوید: «پسرم تو از بعضی چیزها خبر نداری و عزیزه ذهن تو را با دروغ پر کرده است! پدرت همیشه مادرت را کتک میزد و حتی تو زودتر از موعد متولد شدی… »

سلطان جلو می آید و می گوید: «عزیزه برای این انتقام همه ما را قربانی کرده.. حتی گونول و میران زن و شوهر بودند و مجبورشان کرد تا طلاق بگیرند. » شوکران طاقت شنیدن این حرف ها را ندارد به اتاقش می رود.

هارون و حنیفه هم دیگر را ملاقات می کنند و هارون به او می گوید: «ما تو را به زندان انداختم تا بهانه نزدیک شدن و همکاری مان بشود. روزی که عزیزه بفهمد پشت همه این کارها یک اصلان بی بوده است قیافه اش دیدنی خواهد شد! »

حنیفه که دل خوشی از خواهرش ندارد از حرف های هارون خوشحال می شود. هارون از او می خواهد نامه دلشاه به هازار را که در اتاق یارن پنهان کرده اند پیدا کند.

شب که می شود ریان برای اینکه حال میران را کمی بهتر کند برایش شام درست می کند و عزیزه با نفرت به او می گوید: «به زودی تو و شوکران را از اینجا بیرون خواهم کرد! »

ریان هم جواب می دهد: «ما جایی نمیرویم ولی وقتی میران واقعیت ها را بفهمد تو دیگر جایی در این خانه نخواهی داشت. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 119 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 120 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *