خلاصه داستان سریال ترکی هرجایی قسمت 90

سلام همراهان عزیز الو سریال در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 90 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرجایی قسمت 90

ریان به میران می گوید: «اگر اینجا هستم فقط به خاطر پدرم است. میخواهم بی گناهی او را ثابت کنم. من بالاخره آن نامه را پیدا میکنم و به انتقام شما برای همیشه پایان میدهم. »

میران به او قول میدهد که هرکاری برای رو امدن حقیقت انجام دهد اگرچه وجود نامه را باور ندارد.

و هردو با هم می روند تا دوربین بیمارستان را چک کنند و بفهمند چه کسی نامه را برداشته است.

اسما بعد از دادن نامه به زهرا در حال برگشتن به عمارت اصلان بی است که با الیف روبرو می شود. الیف با پریشانی به او توضیح می دهد که می خواهد بی گناه بودن میران را به ریان بگوید.

اسما به او می گوید که با این وضعیت ممکن است شاداغلوها بلایی سرش بیاورند و او را به خانه برمی گرداند.

گونول هم مادربزرگش را تحت فشار می گذارد تا بگوید که ریان از چه نامه حرف می زند.

عزیزه هم که خودش از این موضوع بی اطلاع است نگران می شود که نکند نقشه هایش نقش برآب شود و از فیرات می خواهد که مراقب حرکات میران باشد.

ریان و میران هیچ مدرکی از بیمارستان گیرشان نمی آید.

ریان با ناراحتی می گوید: «انگار کسی در حال سنگ اندازی جلوی پای ماست. »

میران می گوید: «میترسم وقتی نتوانی نامه را پیدا کنی ناامید شوی و مشکلاتی بوجود بیاید که خواب را به چشم هایت حرام کند.بهتر است این قضیه نامه را فراموش کنی.»

اما ریان مصمم است که هرطور شده بی گناهی پدرش را ثابت کند.

مردی انها را زیر نظر دارد و به شخصی پشت تلفن گزارش می دهد که ریان و میران چیزی از دوربین ها پیدا نکردند و نگران نباشید.

زهرا از شنیدن این که میران پسر هازار است شوکه شده و بین دو راهی مانده که این خبر را به هازار بدهد یا نه.

چون می ترسد با گفتن این که میران پسر هازار است مجبور است به همه بگوید که ریان دختر واقعی هازار نیست.

میران ریان را به عمارت شاداغلو می رساند، دستش را می گیرد و می گوید: «نگذار زندگیمان خراب شود. »

ریان به او می گوید: «آن که همه چیز را خراب کرد تو هستی من نیستم. حالا پدرم را میتوانی به خوبی درک کنی که وقتی بی گناهی و همه تو را گناهکار می دانند چه احساسی به تو دست میدهد. »

سپس از میران جدا شده و به خانه می آید و با آزاد روبرو می شود و قضیه نامه را برای آزاد هم تعریف می کند.

آزاد می گوید که می داند عمویش گناهکار نیست لازم هم نیست چیزی را ثابت کنند.

بعد هم می گوید: «هدف تو این است که با پیدا کردن نامه پیش میران برگردی چون با همه این مصیبت ها باز هم نمی خواهی بدی های میران را بپذیری. خاصیت عشق همین است. »

ریان می گوید که او هرجور می خواهد می تواند فکر کند و قصد او اثبات بی گناهی پدرش است و می رود. آزاد در دل به خودش قول می دهد که برای کمک او هرکاری انجام دهد.

ریان به اتاق یارن می رود و انجا را می گردد.

یارن سر می رسد و میخواهد او را از اتاق بیرون کند و می گوید: «به جای عشق بازی با میران باید حواست را جمع میکردی تا نامه را فراموش نکنی! »

ریان که مطمئن شده او از نامه خبر دارد او را تحت فشار می گذارد و با صدای دعوای آن دو، هاندان و جهان و نصوخ و آزاد سر می رسند.

یارن فورا رو به نصوخ می گوید: «ریان از اولش هم ما را رسوا کرد و حالا هم آرامش این خانه را به هم می زند. »

آزاد هم می گوید: «ریان از اولش هم هیچ تقصیری نداشت. توی عروسی ریان، یارن از زبان سلطان و گونول شنیده بود که آنها قصد دارند فردای روز عروسی، ریان را در میدان بیندازند. ولی یارن برای رسوا شدن ریان چیزی به کسی نگفته! »

نصوخ با حیرت به یارن خیره می شود و دستش را برای کتک زدن او بالا می برد.

ریان گریه کنان خودش را جلوی او می اندازد و مانع می شود و رو به آنها می گوید: «پدر و خواهرم مریض هستند و مادرم هم حامله است. اجازه نمیدهم از این خبرهای ناراحت کننده خبردار شوند. »

و رو به یارن می گوید: «من تو را بخشیدم و این که از من متنفری هم درک میکنم ولی چرا ملاحظه پدربزرگ را نکردی که با ان همه محبتی که به تو داشت آبرویش را بردی.. »

نصوخ از حرف های ریان بغض می کند و از اتاق خارج می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 90 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 91 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .