خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 47 + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر. در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت 47 را آماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

 

سریال هرجایی

سریال هرجایی قسمت 47

آزاد که از انتظار کشیدن خسته شده تصمیم می گیرد گونول را آزاد کند.

دست های او را باز می کند و می گوید:من از ریان دست نمی کشم ولی از این مسخره بازی هم خسته شدم. از اول نباید این کار را می کردم.

گونول از یک لحظه غفلت او استفاده کرده، اسلحه اش را برمی دارد و به او شلیک می کند و او نقش زمین می شود و گونول که فکر می کند او کشته شده می گوید: تو بازی را به هم زدی و چاره ای جز این برای من باقی نذاشتی.

و به فیرات زنگ می زند و از او کمک می خواهد.

در شهر اورفا، میران، ریان را به جایی می برد که سنگ های تاریخی و باستانی در آن وجود دارد و این سنگ ها شاهد هزارن سال از گذشت زمان بوده اند.

میران می گوید: گفته بودی سنگ ها حافظه دارند.

من می خواهم از این به بعد ما را به خاطر داشته باشند.

و هردو با صدای بلند اسم همدیگر را صدا می زنند تا سنگ ها در حافظه شان ثبت کنند.

ریان با چشمی اشک آلود به آرامی می گوید: کاش اینطور نمی شد.

کاش اتفاقات بد برایمان نمی افتاد.

میران دت های او را می گیرد و می گوید: می توانیم دوباره همه چیز را درست کنیم.

فیرات به کمک گونول می آید و با دیدن آزاد که نقش زمین شده می خواهد به آمبولانس زنگ بزند ولی گونول خودش را به بیهوشی می زند و فیرات مجبور می شود او را بغل کند و به خانه برگرداند.

عزیزه با راننده اش به جلوی هتلی که میران و ریان اتاق گرفته اند می رسد و از دور آنها را می بیند و صدایشان می زند.

میران که از دیدن عزیزه متعجب شده با عجله به سمت او می رود.

عزیزه می گوید: این همه آبروریزی را به خاطر دشمنت انجام دادی؟

پس گونول چه خواهد شد؟

میران می گوید: من گونول را طلاق خواهم داد.

عزیزه جریان دزدیده شدن گونول توسط آزاد را تعریف می کند و می گوید: او زنت است.

اگر ریان را ندهی گونول را پس نخواهد داد.

میران درمانده و عصبی می شود.

هازار از راه می رسد و اسلحه اش را به طرف میران می گیرد و می گوید: من دخترم را می برم.

تو هم می روی زنت را پس می گیری.

میران فریاد می زند: هیچکس نمی تواند ریان را از من بگیرد.

و اسلحه را به طرف هازار می گیرد.

ریان به آرامی به سمت اتومبیل پدرش حرکت می کند در حالی که دلش پیش میران مانده.

میران مانع او می شود اما ریان گریه کنان می گوید: قول داده بودی اگر نخواهم با تو باشم بگذاری بروم.

من تصمیم خودم را گرفتم. و صورت میران را نوازش می کند.

میران کنار می رود و با بغض می گوید: می دانم که به جای من تو تصمیم گرفتی.

هازار سوار ماشین می شود و به سرعت حرکت می کند

. میران دنیایی از اندوه و ناامیدی می ماند.

فیرات، گونول را به خانه می رساند و گونول می گوید: آزاد قصد دست درازی داشت که به او شلیک کردم.

الیف که نگران آزاد است می گوید: همان طور که به خودت چاقو زدی و تقصیر را گردن ریان انداختی حالا هم داری همان را به آزاد نسبت می دهی؟!

آزاد هرگز این کار را نمی کند.

سلطان با خشم سیلی ای به صورت او می زند و می گوید: چرا داری از آزاد طرفداری می کنی؟ تو که چیزی نمی دانی!

عزیزه و میران به طرف میدیات حرکت می کنند.

میران داخل اتومبیل نفسش می گیرد، از ماشین پیاده می شود و فریاد می زند و می گوید: بدون ریان نمی توانم نفس بکشم.

عزیزه از اتومبیلش پیاده می شود و از پشت او را در آغوش می کشد.

میران فریاد می زند: داشت همه چیز درست می شد، من ریان را به آنها نمی دادم اما امانت عمویم را هم هرگز رها نمی کردم.

ولی ریان به من حق انتخاب نداد و رفت.

عزیزه می گوید: او دختر دشمن توست.

او را رها کن و فراموشش کن.

میران می گوید که نمی تواند.

عزیزه با دیدن عشق دیوانه وار میران در دل می گوید: حالا که اینطور عاشقشی پس من هم این عشق را داخل این انتقام خواهم کرد و نقشه ام را دوباره خواهم کشید.

و دوباره به طرف میدیات حرکت می کنند.

شهریار به هاندان زنگ می زند و می گوید: گونول برگشته و می گوید آزاد قصد دست درازی به او را داشته که به او شلیک کرده است.

هاندان فریادی از ته دل می کشد و همه به حیاط می روند.

و او با گریه می گوید: آزاد کشته شده!!

نصوخ دستش را روی قلبش می گذارد.

ولی در همین حین آزاد بی حال و رنگ پریده از در وارد می شود و در حیاط از هوش می رود.

نصوخ می گوید: او را به اتاق ببرید و دکتر را خبر کنید.

زخم آزاد سطحی است و جراحت کمی برداشته.

همه از برگشتن او احساس آرامش می کنند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تردید (هرجایی)  قسمت 47 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت 48 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *