خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 61

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 61 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 61

کرم دستش را دور شانه ی جیلان می اندازد و به پدرش می گوید که جیلان همسر آینده ی او است! تحسین جا می خورد و کرم با لبخند به او خیره می شود.

نجمی به صالح خبر می دهد که بولنت برگشته و حالا نمیداند چطور باید از مادام را از او محافظت بکند…

صالح نگران می شود و نجمی می گوید: «مسئله جنگیدن نیست. طرف حد و مرزی نداره… مسئله عزیزه. اونم تو این کاره… »

عزیز به جایی که راننده او را می برد می رود و پشت به یک صندلی می نشیند. بولنت هم پشت به او روی صندلی می نشیند.

عزیز از او می پرسد که کیست؟ بولنت می گوید: «خوب میدونی کی هستم… یکی از آدمایی هستم که مثل پدرت تو کار خلاف هستم. ولی بالاتر از همشونم. »

عزیز می گوید: «من اینجام. چون شما از من چیزی میخوایین. »

بولنت می گوید: «من از کسی چیزی نمیخوام. میگیرم! »

عزیز می گوید: «من انقدر مطمئن نیستم. هر چیزی که دنبالشین چون تا الان نتونستین پیداش کنین یعنی به همین راحتی هم نمیتونین بگیرینش! » بولنت بدون حرفی از انجا می رود و وقتی عزیز به سمتش برمی گردد او دیگر آنجا نیست.

بولنت به افرادش می گوید: «تا زمانی که تحسین زجری که من کشیدم رو نکشه، این بازی تموم نمیشه. »

عزیز پیش فریده و آلتان برمی گردد. فریده خیلی نگران او شده و می پرسد که کجا بوده.

عزیز می گوید پیش مردی که آنها را در آن خانه زندانی کرده بوده رفته.

فریده خیلی عصبانی و نگران می شود و از او قول می گیرد تا دیگر بی خبر از این کارها نکند.

جیلان کرم را گوشه ای می کشد و به او می گوید اگر شرط هایش را قبول کند، او هم قبول می کند تا نفش دوست دخترش را بازی بکند! کرم هم قبول می کند.

وقتی فریده به خانه برمی گردد و به اتاقش می رود، حصیبه به اتاق او می رود و باقت پسرانه ای را از کمدش بیرون می کشد و می گوید: «این مال کیه؟! »

فریده عصبانی می شود و لباس را از او می گیرد. حصیبه پوزخند می زند و می گوید: «من بالاخره میفهمم مال کیه! دختر سهیلایی دیگه! ازت همین انتظار میره! »

فریده به سمت او می رود و با عصبانیت می گوید: «یه بار دیگه اسم مامانمو به زبونت نیار! »

بولنت عکسی از خودش و عزیز را برای تحسین می فرستد. تحسین با نگرانی به گولتن می گوید که بولنت حتما عزیز را به سمت تاریکی خودش می کشاند.

آلتان از توی سطل زباله ی خانه اش دفتر خاطرات قرمز رنگی پیدا می کند و داخل ان را نگاهی می اندازد.

فیرات توسط عده ای در کوچه کتک می خورد و به فریده پیام می دهد تا در را برایش باز کند. ف

ریده به کوچه می رود و سر و صورت فیرات را زخمی می بیند. همان موقع کرم همراه انیتا و جیلان جلوی خانه نگه میدارد.

فیرات و فریده به جیلان چشم غره می روند! کرم با دیدن صورت زخمی فیرات از او می خواهد که همراهش برود.

فریده مانع فیرات می شود اما فیرات با کرم همراه می شود و می رود.

عزیز پیش تحسین می نشیند و از او می پرسد که چرا آرامششان را گرفته؟!

تحسین می گوید: «به خاطر کرم. من کرمو مخفی کردم تا پدربزرگش اونو نکشه… »

عزیز می پرسد: «چرا تا الان اونو پیدا نکرده؟ » تحسین می گوید: «چون نمیدونه کرم نوه اشه… چون فکر میکنه تو اون تصادف کشته شده. » عزیز تازه یاد تصادفی می افتد که گلتن پسرش را در آن از دست داد.

بعد تحسین می گوید: «نازلی با مهمت ازدواج کرد. مهمت سر من و بولنت رو کلاه گذاشت. بولنت نمیدونست که زن مهمت همون دختر خودشه چون آلیس از اینجا فرار کرد و تو آلمان موند و اسمش رو هم به نازلی تغییر داد… »

عزیز می پرسد: « من نمیدونم چرا تو نازلی رو کشتی بابا؟ » تحسین می گوید: «مجبور بودم پسرم… »

عزیز می گوید: «به خاطر کشتن آلیس، اگه من شاهد این جنایت نمیشدم، مجبور نمیشدی دوباره با اینا روبرو بشی… تو کرم رو نجات دادی اما پسر آبجی گلتن رو به بولنت کرم معرفی کردی… »

گلتن حرف های انها را می شنود و همانجا از فشار شنیدن این حرف ها غش می کند. عزیز و تحسین به سمتش می دوند…

آلتان دفتر خاطرات قرمز رنگ را برمیدارد و می خواند. دختری در مورد انیتا که دو ماهه حامله است و شوهرش بولنت نوشته.

اما می گوید که آنها همیشه با هم دعوا دارند… بولنت همراه دو شریکش شاکر و مهمت شفیق مشغول انجام کارهایی است که ازشان سردرنمی اورد و سر همین هم انیتا وسایلش را جمع کرده و انجا را به مقصد آلمان ترک می کند…

آلتان بعد از خواندن این خاطره، چون کسی را نمی شناسد چیزی نمی فهمد…

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 61 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 62 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *