خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 62

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 62 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 62

صالح و بقیه دور میز مهره ها جمع می شوند. صالح تاس را می اندازد و این بار روی کلمه ی ساده قرار می گیرد.

صالح در این مورد می گوید: «خوشحالی، سرور و آرامش قلبی. اینا برای انسان ها راحتی میاره. فقط این آرامش و راحتی آدابی داره… باید تعادل داشته باشیم… آرامش یعنی باید جایی باشی که مال اونجایی، برای بعضی ها زیر سایه وفا استراحت کردنه. برای بغضی ها فروکش کردن خشمیه که انسان و از بین میبره… دیدن نتیجه ی تلاش هایی که کردیه… آرامش یعنی باور کردن… »

عزیز کابوس می بیند که تمام عزیزانش از او کمک می خواهند اما او هرچقدر می دود نمی تواند به انها برسد و سرجایش درجا می زند.

ناگهان عبدالله به او نزدیک می شود و آیه ای از قران را به زبان می آورد :« الم نشرح لک صدرک. ( همانا قلب هایتان را نشکافتیم؟ ) » عزیز با دیدن این کابوس از خواب می پرد و آلتان لیوان آبی به دستش می دهد. صبح که عزیز به شرکت می رود، سرپیل به او گزارش می دهد در مدتی که نبوده، کرم کارها را به عهده گرفته و چند جلسه شرکت کرده و باعث ضررهای زیادی به شرکت شده است! » عزیز کلافه می شود.

کرم دنبال مغازه ی صالح است. صالح او را می بیند که از دور به مغازه اش خیره شده و سری تکان می دهد.

کرم وارد مغازه می شود و وانمود می کند دنبال اشیای عتیقه است. صالح با خوشرویی از او دعوت می کند.

همان موقع عبدالله وارد مغازه می شود و کرم با دیدن او جا می خورد و تصمیم می گیرد برود که صالح به ستمش می رود و زنجیری داخل دستان او می گذارد و می گوید: «اینو بده به سلطان. زنجیر گردنبندش پاره شده بود… » کرم بیشتر از قبل تعجب کرده و انجا را ترک می کند.

فریده به عزیز خبر می دهد که فیرات از دیشب همراه کرم رفته و خبری از او نیست.

عزیز هم از فریده می خواهد تا به شرکت بیاید که با هم فیرات را پیدا کنند. کسی هم در تعقیب فریده دنبال او می افتد.

ذکی از ترس کتک خوردن از دست آدم های برادر شوکری، به همان اتاق هتل فیرات می رود و می گوید که کرم او را آنجا فرستاده.

فیرات از دیدن او خوشحال نمی شود و همان موقع کرم به او زنگ می زند و از فیرات می خواهد تا دنبال سلطان برود که او را به دکتر ببرد. فیرات هم با هیجان آماده می شود.

عزیز با جدیت از کرم می پرسد: «دنبال چی هستی کرم؟ » کرم با مزه ریختن سعی می کند از جواب دادن به او طفره می رود.

وقتی عزیز سراغ فیرات را از او می گیرد، کرم می گوید که او را به هتل فرستاده.

عزیز سر اصل مطلب می رود و می پرسد: «برای این که دیگه از این کارا نکنی، چی میخوای کرم؟ »

کرم می گوید: «اختیاراتم رو. » عزیز هم قبول می کند.

نهیر به دیدن پریهان می رود و به او در مورد فریده که فکر و ذهن عزیز را به هم ریخته می گوید.

پریهان شماره و آدرس خانه ی فریده را می گیرد تا خودش به این موضوع رسیدگی بکند!

تحسین افرادش را جمع می کند تا به مقابله با بولنت بروند. بعد از این که تنها می شود، علی، که همه فکر میکرده اند کشته شده پیش تحسین می رود…

فریده تا میفهمد که کرم به شرکت آمده، به اتاق او می رود و با عصبانیت می پرسد: «فیرات کجاست؟ شما باهاش چیکار دارین؟! » همان موقع عزیز هم وارد اتاق می شود و کرم جواب های سربالا و بی مزه به فریده می دهد که باعث می شود اعصابش بهم بریزد و اتاق را ترک کند.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 62 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 63 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *