خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 95

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 95 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 95

وقتی کسی از بالا به اسم اژدر به تحسین زنگ می زند، تحسین هول می کند و وقتی جوابش را می دهد اژدر از او می خواهد در جایی با هم قرار ملاقات داشته باشند.

عزیز از فریده می خواهد تا به جای شرکت این بار جای دیگری همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند. فریده حسابی برای این ملاقات هیجان دارد.

نهیر تمام کارمندان را مقصر میداند و می گوید: «غیر از شما کی میتونه این برگه ها رو لو داده باشه؟ شما جز گول زدن آقا عزیز کار دیگه ای بلد نیستین؟!» سرپیل و انیس به این لحن و تهمت های او اعتراض می کنند و می گویند که آنها هم بد عزیز و شرکتی که داخل آن کار می کنند را نمی خواهند.

بعد نهیر متوجه نبود فریده می شود و می پرسد که کجاست؟ سرپیل می گوید: «فریده از آقا عزیز مرخصی مخصوص گرفته و امروز نیست. » نهیر با شنیدن این حرف خیلی عصبانی می شود.

حصیبه با خوشحالی فیرات را به حیاط خلوت خانه می برد و تعریف می کند که الان انها هم پولدار شده اند و یکی از سهام دارهای شرکت کورکمازر ها هستند و بالاخره می توانند زندگی درستی داشته باشند.

فیرات حرف های او را باور نمی کند. اما بعد فیرات را قانع می کند که حرف هایش راست است و بعد هم از او می خواهد تا بالا سر کارها باشد تا حقشان را پس بگیرد.

تحسین به محل قرارش با اژدر می رود که بولنت از ماشین بیرون می آید و نزدیک تحسین شده و می گوید: «همه چیز رو نابود کردی تحسین. عزیز دیگه تحت کنترل تو نیست…. بعضی وقت ها فکر میکنی داری با زنده ها میگردی اما در اصل مردی! »

تحسین می گوید: «منو تهدید میکنی بولنت؟ » بولنت چاقویی بیرون می کشد و می گوید: «میخوام با من بیعت کنی و من هرچی خواهش کنم اونو انجام بدی تحسین! »

تحسین می پرسد:« چرا این کارو میکنی؟ » بولنت می گوید: «پسرت از کنترل خارج شده. گاوصندوق رو باز کرد ولی روح تو خبردار نشد. »
فریده کنار ساحل به دیدن عزیز می رود.

عزیز می گوید: «دیگه وقتش نرسیده جدایی به سر برسه؟ » فریده می گوید: «چطور اینکارو میکنیم؟ واقعیت هایی که ممکنه برملا شه تورو نمیترسونه؟ »

عزیز می گوید: «نه. تورو میترسونه؟ » فریده می گوید: «تو، من، بابام، این اتفاقات. حس میکنم بین همه چیز موندم. راه فرار پیدا نمیکنم… » عزیز می گوید: «فقط کنار تو آرامش دارم… »

یامور به دیدن کرم می رود و به او می گوید: «من بالای سر این کار هستم یعنی چه بخوای چه نخوای بیشتر از اون چه که فکرشو کنی پای تو هم گیره! »

کرم با بیخیالی می گوید: «نکنه از این وسط از این ناراحتی سهمی به تو نرسیده؟ » یامور از کوره در می رود و می گوید: «چرت و پرت نگو! من فقط می خوام قاتلین بابام رو به جزای اعمالشون برسونم! »

سرپیل کارهایی که عزیز از او خواسته بود را انجام داده. عزیز از او می خواهد نهیر را به اتاقش بفرستد.

نهیر هم پیش فریده است و مشغول نیش زبان به او است و می گوید: «تو فکر میکنی میتونی عقل رئیست رو بگیری! تویی که با نامزد من مرخصی میگیری و میری اینور اونور خوش گذرونی! »

فریده می گوید: «ما خوب میدونیم اون نامزدی، یه نامزدی زورکیه! » همان موقع سرپیل نهیر را به اتاق عزیز صدا می زند. نهیر لبخند می زند و می گوید: «حداقل عزیز خوب میدونه نامزد منه! » بعد از رفتن او، فریده به زور جلوی لبخندش را می گیرد.

عزیز حلقه ی نامزدی را مقابل نهیر می گذارد و می گوید که همه چیز را از اول میدانسته و از همکاری او با تحسین و خیلی گند کاری های دیگرش خبر داشته.

نهیر با بغض می گوید: «عزیز نکن. ما میتونیم خیلی خوشبخت بشیم. » عزیز می گوید: «چیزی به عنوان ما وجود نداره و وجود نخواهد داشت. » و از نهیر می خواهد از اتاق بیرون برود.

نهیر زیر گریه می زند و می گوید:« من از بچگی عاشق توئم! همیشه تو دلم فقط تو بودی. تو یه بار عاشقانه بهم نگاه نکردی. تو هیچ وقت اینو ندیدی. » عزیز می گوید:« چون من به کس دیگه ای قول دادم. به فریده. »

نهیر اتاق او را ترک می کند و در حالی که آسیب پذیر و شکننده شده جلوی چشم کارمندان زیر گریه می زند و سلطان را در آغوش می گیرد. همان موقع حلقه اش از دستش داخل استخر می افتد و نهیر مثل دیوانه ها دنبال آن می گردد…

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 95 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 96 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *