خلاصه داستان سریال ترکی کلاغ قسمت ۷۷ + زیرنویس فارسی

گونش به کوزگون اعتراف می‌کند که دخترخاله فرمان است و از روی کنجکاوی به آن محله آمده. ولی عاشق کوزگون شده و نتوانسته حقیقت را بگوید. او پس از اعتراف به عشقش، کوزگون را می‌بوسد ولی کوزگون شوکه شده و عقب می‌کشد. ناگهان دیلا و فرمان سر می‌رسند و آن دو را باهم می‌بینند.
فرمان عصبی شده و کنترل خود را از دست می‌دهد. او نزدیک شده و بر سر گونش فریاد می‌زند. دیلا سعی دارد فرمان را آرام کند اما فایده ای ندارد. فرمان فکر می‌کند که کوزگون عمدا به گونش نزدیک شده تا انتقام بگیرد. گونش می‌گوید که این مسئله خصوصی ست و به کسی ربط ندارد. فرمان که نگران گونش است، می‌گوید چند روز پیش در این محله تیراندازی رخ داده و ممکن بود صدمه ای به او برسد. فرمان دست گونش را می‌گیرد تا با خود ببرد. ولی کوزگون مانع می‌شود و میگوید:« هیچکس نمیتونه زنی که کنارمه رو با زور ببره. مگه اینکه خودش راضی باشه.
دیلا به فرمان اصرار می‌کند که از آنجا بروند. فرمان به سمت ماشین اش می‌رود و دیلا توضیح می‌دهد که کوزگون از این قضیه بی خبر بوده و تقصیری ندارد. فرمان از اینکه دیلا خبر داشته و پنهان کرده ناراحت می‌شود. همچنین می‌گوید که دیلا دارد از کوزگون طرفداری می‌کند. فرمان از آن محله می‌رود و تلفنی به نوچه اش می‌گوید که امشب قهوه خانه کوزگون را نابود خواهد کرد.
دیلا در کوچه پس کوچه ها قدم می‌زند. او مدام به بوسه ی گونش و کوزگون فکر می‌کند و بدحال می‌شود. او از خود تعجب می‌کند که همچنان کوزگون را دوست دارد و حسودی اش می‌شود.
گونش سراغ کوزگون در پشت بام می‌رود. او بخاطر مخفی کاری اش معذرت‌خواهی می‌کند و باز هم از احساساتش نسبت به کوزگون می‌گوید. گونش می‌خواهد که در محله بماند و به شغل معلمی اش ادامه دهد. کوزگون می‌گوید که اشتباه گونش جای بخشش ندارد.
دیلا سراغ گونش می‌رود تا او را با خود ببرد. او می‌گوید هرلحظه که بیشتر در محله بماند بیشتر فرمان را عصبانی می‌کند و ممکن است خون و خونریزی پیش بیاید. گونش با تمام لجبازی هایش راضی می‌شود همه چیز را به فرمان توضیح دهد اما از دوست داشتن کوزگون دست نمی‌کشد. دیلا دوست داشتن کوزگون را بی فایده می‌داند زیرا کوزگون هیچ حسی به گونش ندارد. کوزگون دم در ایستاده و به آنها گوش می‌دهد. گونش و دیلا هنگام رفتن با او روبرو می‌شوند. کوزگون از روی لج با دیلا به گونش می‌گوید: « در اینجا همیشه به روی تو بازه.
قمری دوباره مادرش را در مورد آن نامه سوال پیج میکند اما مریم جواب هایی می‌دهد تا قمری را از سرش باز کند. قمری تصمیم می‌گیرد که خودش دست به کار شده و این راز را بفهمد. او به همکارش فیرات گفته که نسه را تعقیب کند و از کارهایش سردربیاورد. ماشین نسه پشت چراغ قرمز است که چند بچه می‌آیند و از ماشین کیف نسه را میقاپند. فیرات پیاده شده و به دنبال آنها میدود. او پس از مدتی کیف نسه را برایش می‌آورد. نسه تشکر می‌کند و در ماشین محتوای داخل کیف اش را چک می‌کند و با پیدا کردن نامه خیالش راحت می‌شود.. این دزدی نقشه فیرات بوده تا از نوشته های آن نامه عکس بگیرد. او حالا عکس هایی از نامه در گوشی اش دارد و آنها را میخواند. همچنین پیدا کردن نامه را از قمری مخفی می‌کند.
کارتال در شرکت، قرارداد همکاری با فرمان را امضا می‌کند. او یک کارت بانکی پر از پول و ماشین نیز دریافت می‌کند تا کارهایش را انجام دهد.

var Plugin0 = function

fp-video-0

Plugin0

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *