خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت ۱۹ + زیرنویس فارسی و دوبله

جسد انور پیدا شده و خبر به محیی الدین وبرادر افه میرسد.

انها سراغ توفیق میروند که در ماجرای شب گذشته بی هوش شده و از او سراغ انور را میگیرند.

سنا که هرچه بیشتر میگذرد بیشتر خود را در زندگی و غصه های اهل خانه شریک میداند روبروی سلطان مینشیند و بی مقدمه میگوید اصلا فکر میکنسد این ادم ها ممکنه امید و ارزو و خواسته هایی داشته باشند؟

سلطان معنی حرفهای اورا میپرسد و سنا میگوید مثلا عایشه شاید میخواد تو خونه خودش زندگی کنه اما عایشه با دستپاچگی میگوید همچین چیزی نیست من از زندگیم خیلی راضیم.

سنا ادامه میدهد شاید اکشین و کاراجا بخواهند به دانشگاه بروند.

سلزان جواب میدهد اونها ازدواج میکنند و نوه های ادریس کوچوالی رو بدنیا میارند.
کافیه بدونن چطور باید رفتار کنند.بیشتر از این نیاز نیست.

سنا میپرسد اگه نخوان ازدواج کنند چی؟

سلطان میگوید پیش من میمونن.

سنا میگوید مثلا سعادت…
سلطان میگوید تو چی میخوای بگی؟

سنا میگوید این ادم ها اعضای بدن شما نیستن همه شون برای خودشون زندگی دارند تا کی میخوای مانع این بشید ؟

همه با اشتیاق به حرفهای سنا گوش میکنند اما جرات تایید ندارند.

در انبار مکه تا توانسته عیسی را کتک زده و اورا اش و لاش کرده است.

یاماچ سر میرسد و با عصبانیت مانع او میشود.

درحالی که عیسی درحال اعتراف کردن است از طرفی دیگر سلیم دنبال پیدا کردن محل نگه داری اوست.

او سراغ مکه میرود و از زیر زبان او میکشد که عیسی در انبار است.

سلیم از ارایشگاه یک تیغ برمیدارد و به سمت انبار میرود.

درحالی که ادریس عمو و پاشا در حال اماده شدن برای معامله اسلحه هستند یاماچ از عیسی بازجویی میکند.

او اتفاقات اخیر را یک به یک یاداوری میکند و میپرسد کار او بوده یانه؟

عیسی همه را تایید میکند تا این که یاماچ میپرسد وقتی پاشا به خونه وارتولو حمله کرد کسی داخل نبود یه یادداشت برای ما گذاشته بودند یادت میاد؟

عیسی با تعجب به یاماچ نگاه میکند اما با کمی مکث میگوید اره یادمه اونم کار من بود.

یاماچ که به او شک کرده میپرسد ان خانه کجا بوده؟

و وقتی عیسی از پاسخ درمیماند یاماچ با عصبانیت میگوید مجبور نیستی همه چیز رو قبول کنی عیسی.
اگه نمیدونی بگو نمیدونم این مهمه.

درهمین حین مکه سر میرسد و گفتگو انها ناتمام میماند.

در طرفی دیگر محی الدین بالاخره میفهمد کسی که مواد را به افه و دوستانش فروخته یک فالگیر بوده و احمد برادر افه فورا میفهمد او جهان است.
باتعدادی از اهالی محله به سمت خانه وارتولو میروند و شروع به تیر اندازی میکنند.

یاماچ خودش را میرساند و وارتولو میگوید من از اولم گفته ام در محله مواد نمیفروشم.

و جهان را تحویل میدهد.

یاماچ به سختی جهان را از دست کسانی که به او حمله کرده اند نجات میدهد تا جای افه را پیدا کند و به او قول میدهد کسی از افرادش به او صدمه نخواهد زد.

یاماچ افه را میابد و اورا در اغوشش هراسان به بیمارستان میرساند.

برادر افه یاماچ را در اغوش میگیرد.

یاماچ حس میکند گودال اورا بغل کرده و در خود فرو میبرد.

وارتولو باز هم به گذشته میرود
او در اغوش مادرش است و او داستانی میگوید در مورد پادشاهی که وزیر بد او پسرش را از او دور کرده و پادشاه بعد از یافتن پسرش اورا ولیعهد خود میکند.

سلیم سراغ عیسی میرود و میگوید تورو چطور مجازات کنیم عیسی؟
من جای تو بودم با این عذاب وجدان نمیتونستم زندگی کنم.

عیسی میگوید زنم بارداره مراقبش باشین.

سلیم به او اطمینان میدهد که از همسر و فرزندش به خوبی مراقبت خواهد شد و بعد دستان اورا باز میکند و تیغ سلمانی را به دست او میدهد و میرود.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت از سریال گودال لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت ۲۰ مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *