خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت ۵۶ + زیرنویس فارسی و دوبله

در این مطلب خلاصه قسمت ۵۶ سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

جلاسون آکشین را در جای همیشگی ملاقات می کند و از او می پرسد: «من هیچ بدی ای به کاراجا نکردم اما اون ازم متنفره. تو میدونی! چرا؟! »

آکشین همه چیز را برای او تعریف می کند.

جلاسون که از آکشین انتظار همچین کاری را ندارد با تعجب نگاهش می کند.

آکشین می گوید: «اما اون بود که باعث جدایی ما شد. »

جلاسون می گوید: «کار اون نبود. مامانت بود که گفت آدمی که اسلحه دستش میگیره رو نمی خوام. »

آکشین با شنیدن این حرف ناراحت و می شود و جلاسون را تنها می گذارد.

جلاسون کمی فکر می کند و می فهمد که اکشین با کمک مته عکس های کاراجا را گرفته است.

او به مته حمله می کند و به شدت او را کتک می زند و بعد هم می گوید که فردا باید برود و از کاراجا معذرت خواهی بکند.

آکشین که از کرده خود پشیمان است بدون هیچ حرفی کاراجا را در آغوش می گیرد و گریه می کند.

جمیل که به عایشه علاقه دارد بعد از رفتار سلیم با عایشه می رود و کلید خانه برادرش را به او می دهد تا هروقت که دلش خواست آنجا بماند.

یاماچ خانه سنا می رود و به مادرش می گوید امده است تا او را به خانه برگرداند.

سلطان که دلش حسابی شکسته قاطعانه جواب منفی می دهد.

کمی بعد یاماچ، سنا را به بالکن خانه می برد و به او می گوید: «به تو گفته بودم کارای من دخالت نکن و خودتو به خاطر من تو خطر ننداز. حالا اسم اون کسی که باعث شد اون روز به من زنگ بزنی و اسم جاسوسو بگی و بگو تموم شه بره. »

سنا چیزی نمی گوید و یاماج را بیشتر عصبی می کند.

یاماچ فورا از خانه می رود.

درن به دنبال او می رود و اسم ناظم را به او می دهد.

یاماچ به سراغ علیچو می رود و از او می خواهد که ناظم را زیر نظر بگیرد.

شخصی به اسم امراه به محل تولید موادی می رود و به تنهایی و با خونسردی همه را می کشد.

بعد هم آنجا را آتش می زند.

بعد هم سراغ نگهبانی می رود و به او می گوید: «برو به داداشت بگو. یه ادمی به نام امراه اومده استانبول و دیگه اینجا محل اونه. شما دیگه نمی تونید از اینجور کارها بکنید. فهمیدی؟ »

نگهبان که به شدت زخمی شده قبول می کند.

افراد پلیس از راه می رسند اما به امراه کاری ندارند و مشخص می شود که او خودش هم از افراد کله گنده پلیس است.

ادریس به خانه می رود و اکشین را می بیند که روی پاهای ندرت دراز کشیده.

کمی با او با مهربانی حرف می زند و بعد هم موهایش را از ته دل بو می کند سپس همه شب را به عکس های قهرمان نگاه می کند و گریه می کند.

صبح به همراه یاماچ و برای اولین بار به مزار قهرمان می رود.

یاماچ با دیدن قبر قهرمان یاد شبی که یا وارتلو آنجا دعوا کرده بودند می افتد.

ادریس با بغض می گوید: «میدونی یه پسر کی برای باباش میمیره؟ منم نمیدونستم. اما تقدیره دیگه.. ای کاش نمی فهمیدم. وقتی یه بابا عطر تن پسرشو فراموش کنه، پسرش میمیره… داداش قهرمانت اصلا نمرده… میدونی چرا؟ چون دیشب موهای آکشینو بو کردم… »

بعد هم یاماچ را بو می کند و می گوید: «همتون بوی عطر تن قهرمانو میدین… »

و زیر گریه می زند. یاماچ هم همراه او به آرامی گریه می کند.

علیچو ناظم را زیر نظر دارد.

او کمی بعد هاله را می بیند که به دفتر کار ناظم می رود.

 

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت از سریال گودال لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت ۵۷ مراجعه فرمایید .

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *