خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 138

در این مطلب خلاصه قسمت 138 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 138

یاماچ جلاسون را صدا می زند و از او می خواهد که مردم محله را بدون این که تابلو کند طرف های نماز عصر جمع کند.

جلاسون قبول می کند. کمی بعد که در محله قدم می زند متوجه ماشین بره های سیاه می شود.

جلو می رود و رو به چتو می گوید «من هرکاری از دستم بر بیاد میکنم ولی اگه شما مدام اینطوری بالای سرم باشید من جلب توجه می کنم.

نمیشه یکم بهم فرصت بدی؟ » او فیلمی از آکشین را نشان او می دهد و می گوید: «تو انگار نمیتونی از اون سلاحی که بهت دادم درست استفاده کنی نه؟ من بارتو یکم کم میکنم. تو جای عموهاتو بهم بگو، من شلیک میکنم. »

وقتی جلاسون می گوید که مکان انها را نمی شناسد چتو می گوید: «هرجور راحتی جلاسون… »

و قصد رفتن می کند که جلاسون جلویش را می گیرد و می گوید: «واقعا نمیدونم کجا زندگی میکنن. ولی اگه منو خبر کنن و منم برم، یکی از شما منو تعقیب کنه… » چتو قبول می کند.

عایشه به سلیم زنگ می زند و به او می گوید: «ازت یه چیزی میخوام. میتونی انجامش بدی؟ »

سلیم می گوید: «هرچی که بخوای چه از دستم بربیاد چه برنیاد… »

سلیم به دیدن علیچو می رود. علیچو منتظر جومالی می ماند و به او می گوید: «من منتظر تو بودم. یاماچ کمک لازمه… بریم.. بریم. »

جومالی که از حرف های او نگران شده همراهش می رود.

او جومالی در خانه ادریس می برد و به او می گوید: «مامان سلطان. اگه نری میمیره. »

جومالی تعجب می کند و نمی خواهد که داخل برود اما علیچو همه تلاشش را می کند تا او را راضی کند و موفق هم می شود.

سلیم هم از گوشه ای او را تماشا می کند و علیچو با خوشحالی برای سلیم دست تکان می دهد.

جومالی که برایش سخت است بالاخره داخل خانه می رود و به سلطان با چشمان پر از اشک خیره می شود و بعد هم جلوتر رفته و دستان سلطان را می بوسد و صدایش می زند.

سلطان واکنشی ندارد و به روبرو خیره مانده است.

وقتی جومالی قصد رفتن می کند سلطان به صورت نامفهوم جومالی را صدا می زند و بعد هم زیر گریه می زند.

جومالی فورا به سمتش رفته و در آغوشش می گیرد و هردو گریه می کنند.

هنگام نماز عصر متین سراغ مکه می رود او را پنهانی به قهوه خانه می برد که یاماچ در آنجا منتظرش است.

کمی بعد صدای بلندگو به گوش می رسد که می گوید: پدر و برادر عزیزمون موحی الدین دربند که از اصناف محلمون بودن بعد از نماز عصر در قبرستان گودال دفن خواهد شد. بیاید و برای طلب آمرزش کنید… مکه اشک می ریزد و گریه می کند.

از آن طرف بره های سیاه متوجه صدای بلند اذان می شوند و این خبر را به ماحسون می دهند.

ماحسون عصبانی می شود و کنترلش را از دست می دهد و قصد دارد به محله حمله کند. چتو سعی می کند مانع او بشود اما ماسحون تصمیمش را گرفته و همراه افرادش به سمت محله می رود… یاماچ و اهالی محله جمع می شوند و مراسمی درخور برای موحی الدین می گیرند.

حتی جومالی هم پنهانی و از بالای پشت بامی برای موحی الدین فاتحه می خواند. یاماچ وقتی تنها می شود ماحسون خودش را اماده می کند به او حمله کند اما سنا را می بیند که به سمت یاماچ می رود و دست نگه می دارد.

ادریس به خانه می رود و سلطان را صدا می کند. ناگهان سلطان را می بیند که رو پاهایش ایستاده و به رویش لبخند می زند و برایش شام درست کرده.

ادریس لبخند می زند و او را در آغوش می گیرد. جومالی هم از اتاق بیرون می آید و ادریس با دیدن او جا می خورد و باور نمی کند که او باشد بعد هم با گریه سیلی محکمی به او می زند. جومالی می گوید: «بذار دستاتو ببوسم بابا. »

ادریس دستانش را بالا می اورد و جومالی با گریه دستان او را می بوسد و بعد هم همدیگر را در اغوش می گیرند.

جومالی همراه علیچو به خانه برمی گردد و با خوشحالی یاماچ را می بوسد. یاماچ دلیل خوشحالی او را می پرسد اما جومالی چیزی درمورد این که به دیدن سلطان و ادریس رفته بود به او نمی گوید.

از طرفی یاماچ به جلاسون زنگ می زند و به او می گوید که خودش را برساند. بره ای سیاهی که جلاسون را تعقیب می کند نیز به دنبالش راه می افتد.

ماحسون که جلوی خانه سنا منتظر است وقتی او را می بیند که وارد خانه شده کمی به خود می رسد و به سمت در خانه اش می رود ولی همان لحظه کسی به او زنگ می زند و کاری برایش پیش می آید و او مجبور می شود برود.

وارتلو چتو را صدا می زند و بعد هم نشانش می دهد که زیر پالتوی مدد نارنجک کار گذاشته و اگر سعادت را به او نشان ندهند همه شان را با هم منفجر خواهد کرد. چتو هم وارتلو را به انبار دیگری می برد و سعادت را صدا می زند که همراه پسر کوچکشان وارد انباری می شود. وارتلو با دیدن او اشکش در می آید و پسرش را با خوشحالی در آغوش می گیرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 138 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 139 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *