خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 140

در این مطلب خلاصه قسمت 140 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

 

سریال گودال قسمت 140

وارتلو و مدد نصفه شب خودشان را به آن محل می رسانند.

جومالی که از قبل هم به آنها مشکوک بوده به یاماچ می گوید: «بالاخره میفهمی دزدکی چه غلطی داره میکنه یا من به روش خودم بفهمم؟ » یاماچ هم به جومالی می گوید آرام باشد و بعد هم وارتلو را بیدار می کند و می گوید که بیرون منتظرش است.

او به وارتلو می گوید: «صالح توروخدا مراقب باش. ببینن من میخوام ازت دفاع کنم میمونم وسط شما دوتا. »

وارتلو سعی می کند که محتاط تر عمل کند.
ارسوی حالش بهتر شده و از بیمارستان مرخص می شود. قبل از مرخص شدن دکتر به او چیزهایی می گوید که ارسوی را کنجکاو می کند او دکتر را تهدید می کند که منظورش چه بوده و دکتر با او قرار ملاقات می گذارد تا خودش از نزدیک ببیند.
ماحسون که مدام سنا را می پاید، نصفه شب می رود و علمک گاز را می بندد.

بعد هم صبح به در خانه سنا می رود و می گوید: «از دیشب خونه خیلی سرده. اومدن علمک گاز رو تعمیر کنن بعد کلا یادشون رفته بازش کنن. واقعا این چه وضعشه؟ اومدم ببینم اگه گاز شما هم قطعه میرم شکایت میکنم. »

سنا می گوید: «خونه ما هم خیلی سرده. من تازه متوجه شدم شوفاژها خاموش شدن. میشه خودمون بازش کنیم؟ »

ماحسون می گوید: «من الان بازش میکنم. دو دقیقه ای حلش می کنم شما تو سرما نمونین. »

سنا از روی مهربانی او را به صرف چایی دعوت میکند. او وقتی سنا حواسش نیست یکی از گوی های او را برمی دارد.

عمو از اینکه نتوانسته به سمیعه کمک کند ناراحت است و احساس شرمندگی می کند و این را با ادریس در میان می گذارد. ادریس هیچ واکنشی نسبت به حرف های او ندارد.

سلیم که ناراحتی او را می بیند به همان کاباره می رود و با دادن رشوه به یکی از کارکنان آنجا از او سوالاتی درمورد دریا و کایهان می پرسد. بعد هم آدرس کایهان را از او گیرد. او سراغ دریا می رود و درست وقتی می خواهد او را بیرون ببرد کایهان سر می رسد و آن دو با هم درگیر می شوند.

سلیم او را بیهوش می کند و دریا را از آنجا بیرون و پیش عمو می برد. عمو خوشحال می شود و همراه سلیم، دریا را پیش مادرش می برند.
یاماچ که همراه وارتلو سراغ بیلیاردی رفته بود تا به خیال خودش مواد خامی که به بره ها قرار است بفروشد را نابود کند اما وارتلو برای این که خودش لو نرود یاماچ را به بیلیاردی نمی رساند.

یاماچ از جومالی می خواهد که اگر می تواند بیلیاردی را برایش پیدا کند. جومالی سراغ یکی از آشناهای قدیمی اش می رود و از او می خواهد که اگر بیلیاردی را میشناسد به او بگوید.

یاووز می گوید: «اونو که همه میشناسن. از هر کی بپرسین آدرسشو بهتون میده. اون ده ساله پاتوقشو عوض نکرده. » جومالی تعجب کرده و آدرس را برای یاماچ می فرستد.

مدد که این را می فهمد خودش را جلوتر از آنها به بیلیاردی می رساند و او را می کشد. وقتی یاماچ و جومالی به مکان بیلیاردی می رسند او را از دست رفته می بینند.
جومالی همراه مدد که بیکار مانده است به پارکینگی می رود که ده ساله پیش ماشینش را انجا گذاشته بود و حالا سراغش رفته. اما می بیند که چرخ های ماشین را برده اند و عصبانی می شود.

بعد هم به خانه سنا می رود تا اکشین را ببیند. جومالی با خوشرویی شروع به صحبت کردن با آکشین می کند. بعد وقتی دست های او را می بیند جا می خورد و می پرسد که چرا همچین کاری کرده است؟

آکشین می گوید که چیزی نیست و جومالی ادامه میدهد: «یعنی چی چیزی نیست. اکشین تو میخوایی مارو… تو میخوای منو بکشی؟ دختر سفیدم، من بلد نیستم رو زخم مرهم بذارم، نمیتونم بگم اینم میگذره… نمیگذره… اما تو جوری منو نگاه میکنی که انگار میخوای بگی عمو من دلم آتیش گرفته… بهم بگو عمو. نشونم بده بگو این اذیتم کرده، من جیگر طرفو برات در بیارم. بگو عمو به خاطر من این دنیا رو اتیش بزن. اما جلوی من گردنت رو کج نکن.. چون اون وقته که من درمونده میشم دخترم… »

چشمان جومالی پر از اشک می شود و ادامه می دهد: «تو تنها یادگاری هستی که از بابات برام مونده. منو نکش، باشه؟ »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 140 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 141 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *