خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 176

در این مطلب خلاصه قسمت 176 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 176

وقتی ماحسون در محله گودال قدم می زند، متوجه می شود که پیرمردی در حال تعقیب کردن اوست.

ماحسون پیرمرد را کتک می زند و او را در خرابه ای می نشاند و بازجویی اش می کند. پیرمرد ادعا می کند که پدر ماحسون است و توضیح می دهد که چگونه یکی از فامیل هایشان پسرش فکرت را در کودکی دزدیده و آنها سال ها دنبال پسرشان گشته اند.

ماحسون باور نمی کند اما وقتی پیرمرد به درستی از علامت ماه گرفتگی ای که پشت بدن ماحسون وجود دارد حرف میزند، کم کم بغض ماحسون می ترکد و بهت زده و غمگین به دیوار خرابه تکیه می دهد. پیرمرد می گوید که همسرش سال هاست منتظر دیدن پسرشان است. و از ماحسون دعوت می کند که به خانه بیاید و سریع به مادرش بزند.

وارتلو که از نشستن در جایگاه قهرمان معذب و ناراحت است و هنوز خودش را به عنوان یک کوچوالی کاملا نمی تواند قبول کند، تصمیم می گیرد کار و کاسبی خودش را راه بیندازد. او به کمک مدد و جلاسون بارهایی که قبلا متعلق به بره های سیاه بودند را تصاحب می کند.

ادریس در حضور پسرهایش و داملا، در قهوه خانه موضوعی را مطرح می کند. او می خواهد سنگ های قیمتی را از سوریه قاچاق کند و قرار می شود که داملا با کشتی هایش وارد کردن بارها را بر عهده بگیرد. جومالی که از همکاری کردن با داملا ناراحت است، مدام وسط حرف های او می پرد و سعی می کند داملا را کم تجربه و ناتوان نشان بدهد.

وقتی وارتلو چتو را در محله می بیند، به خاطر شکرآب شدن رابطه ی او با ماحسون، به او متلک می گوید. این موضوع باعث عصبانیت چتو می شود. او مسیرش را به طرف قهوه خانه کج می کند و رو به ادریس و پسرهایش حقایقی را روشن می کند.

چتو در مورد رابطه ی ییلدیز با ماحسون حرف می زند و جومالی را عصبی می کند. همچنین از جلاسون به خاطر تلاش های او برای همکاری در کشتن جومالی تشکر می کند. بعد سرش را به سمت وارتلو می چرخاند و می گوید: «واقعا به خاطر اون همه جنسی که برای ما میساختی ازت ممنونم. کارت خیلی خوب بود. »

وارتلو پیش ادریس خجالت زده می شود. او بعد از رفتن چتو برای این که ماجرا را توضیح بدهد پیش ادریس می رود.

اما ادریس به سردی با وارتلو رفتار می کند و به او می گوید: «تو اگه منو بابا میدونستی همه چیو خودت واسم تعریف میکردی. من تو و سعادت رو دست اونا ول نمیکردم. و برای نجاتت هرکاری میکردم. تو بلد نیستی یه فرزند باشی! آخه من دیگه واست چیکار کنم. من به تو پسرم گفتم اما تو منو پدر خودت ندونستی.. »

چتو در یکی از خانه های محله، یوجل را می بیند و به افرادش دستور می دهد که او را دستگیر کنند. اما یوجل که قبلا فکرش را کرده و برای خودش جای مخفی ساخته، پنهان می شود.
وارتلو غمگین و ناراحت از حرف هایی که از ادریس شنیده در یکی از بارهایش می نشیند و ساعت ها در فکر فرو می رود.

یکی از آشناهای قدیمی اش به دعوت او به انجا می آید و وارتلو به آن مرد می گوید: «کاری برات دارم. یه قبری هست که باید کنده بشه تا ببینیم کسی توش هست یا نه. »

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 176 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 177 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *