خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 182

در این مطلب خلاصه قسمت 182 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 182

وارتلو قبر بایکال را به کمک افرادش می کند و متوجه می شود که قبر خالی است.

در همین گیرو دار جومالی با او تماس می گیرد و خبر گم شدن سنا را می دهد و از وارتلو می خواهد که این خبر را به یاماچ که در بازداشتگاه است برساند.

وارتلو به زندان می رود و ابتدا با شوخی و خنده سعی می کند برای گفتن خبر بدی که دارد مقدمه چینی کند.

او یاماچ را به گوشه ای می کشاند و همه چیز را را تعریف می کند. مغز یاماچ از این اتفاق سوت می کشد! او با داد و بیداد سعی دارد از بازداشتگاه فرار کند.

در همین موقع ادریس همراه وکیل و رئیس پلیس وارد می شود و بازداشتی ها به طور قانونی آزاد می شوند.

داملا تک و تنها سراغ انباری که در آن سنا گم شده می رود و با ماسک بره های سیاه روبرو میشود و فورا به قهوه خانه می رود و این خبر را به یاماچ و بقیه می دهد. یاماچ که تا ان موقع نفهمیده بود منظور ماحسون از شلیک نکردن به او چه بوده، متوجه فداکاری سنا می شود. او همه را بسیج می کند تا به دنبال سنا بگردند.

داملا هم سراغ دوستش می رود تا از او برای ردیابی گوشی سنا کمک بگیرد.

از طرفی ماحسون، سنا را به یکی از مخفی گاه های بره های سیاه می برد و سعی دارد با او مهربان و خوش رفتتار باشد. اما سنا چندان روی خوشی به او نشان نمی دهد.

یاماچ سراغ یوجل می رود تا مخفی گاه های بره های سیاه را پیدا کند. آنها مکان های محتلفی را زیر و رو می کنند اما خبری از سنا نیست.

سدات و نجات به دیدن بایکال می روند. بایکال از انها می خواهد که با حذف شدن بره های سیاه، با هم به توافق قبلی شان ادامه دهند و آن بخش از قرار داد که مربوط به خودشان است را اجرا کنند. آنها هم به اولوچ این خبر را می دهند.

اولوچ از اینکه با گم شدن سنا اوضاع گودال دوباره آشفته شده، خوشحال است و زمان را برای اجرای آن بخش از قرارداد مناسب می داند.

سدات به همراه افرادش وارد محله ی گودال می شود و جلوی قهوه خانه گستاخانه رو به کوچوالی ها و خصوصا یاماچ می گوید: «گفته بودیم اگه بره های سیاه نابود بشن، ما هم بیکار نمیمونیم و وارد عمل میشیم! »

یاماچ که به اندازه کافی عصبی است جلو می رود و اسلحه اش را روی سر سدات می گذارد و می گوید: «جرئت داری، یه بار دیگه تکرار کن؟! »

سدات و افرادش هم سلاح ها را بیرون می آورند اما در عرض چند ثانیه کلی از جوانان محله آنها را محاصره کرده و به رویشان اسلحه می کشند.

سدات ناچار می شود عقب بکشد و آنجا را ترک کند.

یاماچ که حسابی کلافه و عصبی شده در قهوه خانه رو به بقیه خانواده با داد و بیداد در مورد اتفاقاتی که افتاده غر می زند و با ناامیدی انجا را ترک می کند. سلیم دنبال او می رود و به او می گوید که دیوانگی نکند و انقدر لوس بازی درنیاورد! یاماچ مشتی به صورت سلیم می کوبد، یقه او را می گیرد و با گریه می گوید: «چه لوس بازی ای؟ من عزیزترین آدم زندگیم رو از دست دادم… تو اصلا میدونی چه حسی داره وقتی که حتی کوچکترین احتمالی بدی که آسیب دیده؟! »

چشمان سلیم پر از اشک می شود. او به یاد روزی که جمیل را خفه کرد می افتد و می گوید: «حتی از این بد ترش رو می دونم.

می دونم چه حسی داره از دست دادن کسی که دوسش داری…اما شاید تو از دست نداده باشیش..پس ناامید نشو و دنبالش بگرد… » یاماچ سلیم را در اغوش می گیرد و کمی امیدوار می شود.

کاراجا وقتی جلاسون را می بیند از او می خواهد کمی صحبت کنند. او می گوید: «چیزی که توی روز عروسی بهت گفتم واقعیت نداره… من دیگه نمیخوام اون دختر باشم.

نمیخوام برای به دست آوردن چیزی که میخوام هرکاری کنم و همه رو نابود کنم. » جلاسون بدون حرفی فقط به او نگاه می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 182 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 183 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *