خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 206

در این مطلب خلاصه قسمت 206 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 206

داملا در خانه اش به جومالی فکر می کند. جومالی هم همه فکر و عقلش پیش داملا و جوابش مانده. او حوصله ی کسی را ندارد و شب زود به اتاق می رود و خاطراتش با داملا را در ذهنش مرور می کند و نزدیکی های صبح خوابش می برد.

صبح داملا به آنجا می آید و بدون حرفی کنار او دراز می کشد. وقتی جومالی چشمانش را باز می کند او را می بیند و در آغوشش می کشد.

عایشه از اینکه فردا پسرش از زندان آزاد می شود خوشحال است و سر از پا نمی شناسد.

او همه چیز را آماده کرده و سلیم هم قول داده که فردا دنبال اکین می رود. شب، آکین از زندان آزاد می شود و تنها به راه می افتد. رمزی او را صدا می زند و به سمتش شلیک می کند و آکین همانجا روی زمین می افتد و میمیرد.

تمساح به دیدن یوجل رفته. او با افتخار از کارهایی که غیر مستقیم برای جذب آذر کرده می گوید. کمی بعد آذر به او زنگ می زند و شماره ی یوجل را از او می خواهد. این خبر یوجل را خوشحال می کند.

صبح سلیم راه می افتد تا به دنبال اکین برود. همه اهل خانه بی صبرانه منتظر اکین هستند.

سر راه پلیس به سلیم زنگ می زند و می گوید که پسرش دیشب با ضرب چند گلوله کشته شده است. سلیم ناباورانه به نقطه ای خیره می شود.

ادریس پسرهایش را در قهوه خانه جمع می کند و می گوید: «چرا مردمو تو گودال زندونی کردین! اینجوری که نمیشه.

الان نقشه ای برای گرفتن یوجل دارین؟ نه! باید قبل از اینکه مردمو زندونی کنین فکرشو میکردین! » یاماچ می گوید که چاره ای نداشته چون تحمل از دست دادن کس دیگری را ندارد.

ادریس ادامه می دهد: «این ادم جزو بره های سیاه بود درست، اما مثل اونا نیست. بعدش ازشون جدا شده. این همه مدت نون و نمک مارو خورد، بهش شک کردین؟

نه. چون مثل ماست. شما فکر میکنین چرا اون جلیقه نجات پوشید و نمرد؟ چون یه چیزی داره که بخواد ازش محافظت کنه… اون یه وابستگی تو این دنیا داره.

شما فکر میکنین مثل یه دیوار محکمه و هیچ ترکی نداره؟ اونم نقطه ضعف خودش رو داره. باید اونو پیدا کنین. »

از آن طرف یوجل مسیری را همراه رمزی می رود و بعد از ماشین پیاده می شود. او مدام حواسش به پشت سرش است و چندتا تاکسی عوض می کند تا به خانه ای می رسد.

زنی با دیدن او بسیار خوشحال می شود و او را در آغوش می گیرد. یوجل وارد خانه می شود و کودک دو ساله اش را در آغوش می گیرد و با زن و بچه اش وقت می گذراند.

سلیم به سردخانه می رود تا هویت پسرش را تایید کند. او با ناراحتی به سمت جنازه می رود و با دیدن آن تعجب می کند.

آکین از پشت سر در را باز می کند و به سمت او می رود و لبخند می زند و دستانش را برای به آغوش کشیدن پدرش باز می کند.

سلیم لحظه ای به او خیره می ماند و بعد سیلی محکمی به او می زند و می گوید: «چیکار میکنی پسر؟! » بعد هم با چشمان پر از اشک او را در آغوش می گیرد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 206 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 207 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *