خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 215

در این مطلب خلاصه قسمت 215 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 215

آکین شبانه کسی را دنبال می کند. آن شخص وارد شیرینی فروشی ای می شود و پناه می گیرد.

همان موقع، صاحب شیرینی فروشی عمو خلوصی، با کاراجا روبرو می شود. آکین متوجه روشن شدن چراغ مغازه عمو خلوصی شده و جلو می رود. عمو خلوصی از نگاه های کاراجا متوجه می شود که باید برود و اکین را دست به سر کند و همین کار را هم می کند. کاراجا هم از او تشکر کرده و می رود.

مدد به ملاقات جومالی می رود و با من و من می گوید که سلطان برای دیدن وارتلو آنجا آمده بوده و حتی خصوصی صحبت کرده اند.

جومالی تعجب می کند و بعد مدد درمورد وضعیت محله می گوید که مردم برای خرید اسلحه از خود فروشنده به مشکل برخورده اند چون کسی به اسم کنان خط و خشدار، گفته است گاو مرده و شراکت هم تمام شده!

جومالی از این حرف به شدت عصبانی می شود و اسم کنان را به خاطر میسپارد.

بعد هم سراغ وارتلو می رود و از او می پرسد که سلطان به او چه گفته؟ وارتلو می گوید که به او مربوط نیست و خودش همه چیز را حل خواهد کرد. جومالی با اینکه لحن او بهش برخورده اما می گوید که می خواهد از زندان فرار کند و وارتلو هم باید کمکش کند.

پدر علیچو سراغ او می رود و می گوید که آماده شود تا در جلسه ای شرکت کند. وقتی علیچو او را بابا صدا می زند، پدرش با عصبانیت می گوید:« من بابات نیستم من فرمانده تم! » علیچو این را تکرار می کند و در جلسه ی پدرش با چند نفر دیگر شرکت می کند.

پدرش به علیچو اشاره می کند و می گوید: «این علی چوپان پسر منه.

شرط پیروزی تو این عملیات علی چوپانه. » بعد هم عکس ناواضح از کسی که موردنظرشان است را نشان می دهد که علیچو کنترلش را از دست داده و پشت سر هم با ناراحتی می گوید: «فرمانده این تله ست. تله ست… »

فرمانده از جنید می خواهد که علیچو را به اتاقش برگرداند.

جنید به او می گوید: «باباتو که میشناسی اون احساساتشو بروز نمیده ولی خیلی خوشحاله که بالاخره پیدات کرد.. ما چندین ساله دنبالتیم. »

افسون پیش مادربزرگش می رود و مادربزرگش وقتی متوجه می شود که افسون هنوز هم گودال را نگرفته و حتی آن را با کسانی تا یک سال شریک شده، تحریکش می کند که زودتر گودال را به دست بیاورد.

کمی بعد یاماچ پنهانی وارد عمارت بزرگ آنها می شود و اسلحه اش را به سمت مادر بایکال می گیرد.

او با مظلوم نمایی دل یاماچ را می سوزاند و وقتی یاماچ اسلحه را پایین می آورد از پشت سر چیز نوک تیز در شانه ی او فرو می کند.

بعد هم با صدای بلند افسون را صدا می زند. یاماچ پا به فرار می گذارد و افسون اسلحه در دست به سمت او می رود و از او می خواهد که سمت او برگردد اما یاماچ بیهوش روی زمین می افتد و وقتی افسون نزدیک او شده و او را به سمت خودش برمیگرداند کمی خیره به یاماچ می ماند.

اکین به کوتای می گوید که قصد دارد یاماچ را هم از سر راه بردارد چون یاماچ وقتی بفهمد او چه کار کرده زنده اش نمی گذارد!

بعد هم به جلسه ای که آذر با خریداران خارجی مواد ترتیب داده می رود. آذر شب را به عروسی دعوت است و به آکین می گوید که اصلا در دادن جنس ها یک روز هم دیر نکند چون طرف معامله شان آدم بی رحمی است! از طرفی داملا و کاراجا که کلید کارگاه مجسمه سازی را گیر آورده اند، قصد دارند کار اکین را خراب کنند تا به هدفش نرسد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 215 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 216 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *