خلاصه داستان سریال ترکی گودال قسمت 345

در این مطلب خلاصه قسمت 345 سریال گودال را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال گودال قسمت 199

سریال گودال قسمت 345

یاماچ به دیدن افسون می رود و ماجرای گرفتاری ای که برای محله پیش آمده را تعریف می کند و افسون او را دلداری می دهد. یاماچ می گوید:« باید بیشتر مراقب باشم از این به بعد. تو هم باید بری خونه. خونه ی ما.» افسون مخالفت شدیدی می کند و می گوید:« نمی یام. تو شوخیت گرفته؟» یاماچ اصرار می کند و وقتی می بیند که افسون مدام مخالفت می کند داد می زند و می گوید:« باید بیای.» افسون متوجه ناراحتی و ترس او می شود و او را نوازش می کند و می گوید:« می دونم می خوای ازم محافظت کنی اما از این راه نمی شه. باید یه راه دیگه پیدا کنی.» افسون از یاماچ می خواهد که سرش را روی پاهای او بگذارد تا برایش قصه بگوید. یاماچ دراز می کشد و افسون می گوید:« یه روزی یه پرنسس تصمیم گرفت از قصر بیرون بره تا با مردم از نزدیک اشنا بشه و حال و روزشونو بفهمه. وقتی که پرنسس داشت تنهایی تو جنگل قدم می زد از دور یه پسر بچه رو دید که یه سنگ بزرگو تو دستش گرفته و از سنگینی سنگ دستاش می لرزیده و پدرشو صدا می زده. پرنسس ندونسته چی بگه و بی صدا دور شده از اونجا. سالها بعد وقتی که دوباره رفته دیدن پسره دیده که به جای پسر یه درخت بزرگ اونجاست و میون دو تا شاخه ی خمیده ش هم یه سنگه. » یاماچ به بیمارستان می رود و سری به بیماران می زند تا نیازهای بیمارستان را برطرف کند. از طرفی نهیر که مدد مراقب اوست و اجازه ی بیرون رفتن از خانه را ندارد نامه ای می نویسد و آن را روی میز می گذارد و بعد هم مدد را برای خرید کردن به مغازه می فرستد. وقتی که مدد از مغازه برمی گردد، نهیر حواس او را پرت می کند و کلید روی در جا می ماند. نهیر در فرصت مناسبی از خانه فرار می کند و در را به روی مدد قفل می کند. وقتی که یاماچ در بیمارستان است نامه ی نهیر به دست او می رسد که در آن نوشته شده:« من به جایی می رم که نتونی پیدام کنی. دنبالم نگرد. البته بخاطر اینکه دوسم نداشتی یا منو انتخاب نکردی نمی رم. اما یه چیز مهمتر از من و تو و علاقه ی من به تو وجود داره که به هیچ قیمتی نمی خوام از دستش بدم. در حالت عادی من به دیدن تو از دور راضی بودم اما الان که این بچه هست برای اینکه بلایی که دشمنات سرم آوردن رو یه بار دیگه تجربه نکنم و از از دست دادن اون نترسم حاضرم یه عمر ندیدن تو رو به جون بخرم. بلکه یه روز با پسرت اشنا شدی. کی می دونه.» یاماچ بعد از خواندن نامه با خود می گوید:« بلکه هم به زودی. وقتی که همه چیز خوب شد.» یاماچ از سلطان می خواهد که خانه را برای بیمارانی که در بیمارستان جایی برایشان نیست آماده کند. سلطان قبول می کند و همه ی اعضای خانواده شروع به آماده کردن خانه می کنند و از اهالی بیمار محله استقبال می کنند. بعد از چند روز آیکوت و چند نفر دیگر بخاطر مسمومیت از دنیا می روند و بقیه حالشان بهتر می شود و کم کم از بیمارستان مرخص می شوند. یاماچ به مناسبت بهتر شدن حال افراد محله مهمانی کوچکی به پا می کند و رو به جوانها می گوید:« هر طور که شده ما سر پا می شیم. اما دشمنامون نابود می شن چون عاقبتشون حسرانه. ما بخاطر خانواده هامون مجبوریم که زنده بمونیم و ازشون محافظت کنیم.» افراد گودال به خانه ی اردنتها حمله می کنند و متوجه می شوند که خانه خالی است. کمی بعد آکین که آدرس محل اقامت چنگیز را پیدا کرده به قهوه خانه می رود و بروشور تبلیغاتی هتل اردنتها را پیش روی جومالی و یاماچ می گذارد. نفرت در چشمان آنها موج می زند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان  سریال گودال قسمت 345 لذت برده باشید. در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال گودال قسمت 346 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *