خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۱۴۸ + زیرنویس و دوبله
KYsGrNwdWmI
در کافه، برهان از هولیا سراغ مسعود را میگیرد. هولیا از اینکه برهان چه کاری با مسعود دارد، شک کرده و با مسعود تماس میگیرد. مسعود تنها در اسکله نشسته و با خودش فکر میکند. او به هولیا میگوید که چیزی بین او و برهان نیست و بعد از قطع کردن، از اینکه برهان نیز برای او دردسر نشود حرصش میگیرد.
آزرا سوار تاکسی شده و به بانک می رود تا درخواست وام کند. او مبلغ مورد نیازش را مطرح کرده و برای وام ثبت نام میکند و سپس منتظر تماس میماند.
جنک در شرکت به اتاق عظمی می رود و با دیدن او عصبانی می شود. او عظمی را فردی پررو میداند که باز هم در شرکت مانده است. فریده خانم سر رسیده و میگوید که او خواسته است عظمی بماند و استعفای او را قبول نکرده است. جنک حرصش گرفته اما مقابل حرف فریده خانم چیزی نمیتواند بگوید.
جنک و فریده خانم و قدیر به همراه شرکت جدیدی که قرار است پروژه هتل را با آنها راه اندازی کنند، برای عقد قرارداد جلسه گذاشته اند. آنها از شرکت چلن خوششان آمده و از آن تعریف میکنند. همان لحظه تماسی با آنها گرفته شده و ناگهان از بستن قرارداد منصرف می شوند. سپس بدون هیچ توضیحی در مورد تماس، جلسه را خاتمه داده و به تعویق می اندازند. جنک علت رفتار آنها را درک نمیکند. بعد از رفتن آنها، جنک متوجه می شود که فیلم دعوای سومرو با فریده خانم در اینترنت پخش شده و همه آن را دیدهاند.فریده خانم با دانستن این قضیه، به شدت ناراحت می شود. جنک با عصبانیت میگوید که مسبب این قضیه را پیدا کرده و از او شکایت خواهد کرد، زیرا با آبروی شرکت بازی شده است.
ملیس و قدیر بعد از پیدا کردن سایتی که فیلم را انتشار داده بود، به شرکت آنها می روند. مسئول شرکت ابتدا سر باز زده و منبع فیلم را معرفی نمیکند، اما وقتی متوجه شکایت می شود، میگوید که فیلم از طریق یک ایمیل برای آنها آمده است. قدیر و ملیس می فهمند که این کار، کار یکی از اعضای رستوران بوده است.
مسعود به رستوران رفته و میخواهد آزرا را ببیند. آزرا از اینکه بعد از اینهمه مدت سر و کله مسعود پیدا شده ناراحت است و با سردی با او صحبت میکند . مسعود از آزرا میخواهد در صورت نیاز به کمک در هر زمینهای به او اطلاع دهد. آزرا در دل خودش به این فکر میکند که اگر قاتل واقعی، مسعود بوده باشد، عاقبت بدی در انتظارش خواهد بود. او بی توجه به مسعود سر کارش برمیگردد. آزرا وقتی ماجرای پخش شدن فیلم را می فهمد خیلی ناراحت شده و با فریده خانم تماس میگیرد تا حالش را بپرسد و سعی دارد او را دلداری بدهد.
سومرو وقتی فیلم را می بیند، خوشحالی کرده و فریده خانم را مستحق این اتفاق می داند. جانسو تصور میکند که پخش فیلم کار سومرو باشد اما سومرو میگوید در رستورانی که خودش سهامدار است چنین لطمه ای به ضرر خودش وارد نمیکند.
در شرکت نیز، سراب آشفته شده و تصور میکند که کار سومرو باشد. وقتی سومرو به شرکت می آید آنها سر این قضیه کمی بحث میکنند.
قاتل کمال به کافه می رود. جانسو که برای سوپرایز تولد پدرش خرید کرده، وارد کافه می شود. قاتل کمال به عمد خودش را به او می زند و وقتی به جانسو در جمع کردن وسایل کمک میکند، خودش را به او به عنوان استاد دانشگاه معرفی کرده و با او آشنا می شود. او از جانسو به صرف قهوه دعوت میکند.
زرین خانم با سراب تلفنی صحبت کرده و بابت پخش شدن فیلم اطهار ناراحتی می کند. او که به بهانه چکاپ به بیمارستان رفته ، به اتاق دفنه می رود و از سر درد خود شکایت دارد.او قصد دارد سر صحبت را با دفنه باز کند