خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۶۳ + زیرنویس و دوبله

جنک متوجه می شود که آزرا منتظر او بوده و مادرش به او دروغ گفته است. سراب به جانسو نیز گفته بود که جنک از او خواسته برای امشب جانسو را دعوت کند. شنیدن این حرف ها برای آزرا سنگین است. جانسو با نقشه قبلی، شروع به مظلوم نمایی در جمع کرده ولی در خلوت با آزرا بد حرف می زند. او به عمد، در جمع روی نقطه ضعف آزرا یعنی مرت دست گذاشته و می گوید که مرت او را آبجی صدا می زند. آزرا عصبی شده و آن دو با یکدیگر بحث می کنند‌. آخر شب، آزرا از فریده بابت بحث پیش آمده در جمع عذرخواهی میکند اما باز هم چیزی در مورد خودش و جنک نمیگوید. جنک، جانسو را به خانه می رساند. جانسو با رذالت تمام خودش را خوب نشان می دهد و سعی دارد آزرا را جلوی او خراب کند. اما این حرف ها تاثیری روی جنک ندارد.
در خانه، آزرا از جنک دلخور است. جنک برایش توضیح می دهد که تمام این حرف ها نقشه مادرش بوده و به او گفته بود که آزرا نیز شب به خانه می آید. او سعی در به دست آوردن دل آزرا دارد و برای او گل گرفته و شعر می خواند و به او ابراز علاقه کرده و می گوید: «هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند من را از خواستن تو منصرف کند».
جنک پیش سراب رفته و با او به خاطر دروغی که در مورد آزرا گفته ، و اینکه به جانسو گفت که جنک از او خواسته بیاید، دعوا می کند. سراب طبق معمول خودش را به آن راه می زند و در نهایت طلبکارانه همه چیز را زیر سر آزرا می داند.
مسعود در کلانتری است و از او بازجویی می کنند. او زیر بار قتل نمی رود اما بازپرس با لحنی بد اصرار دارد که او به قتلش اعتراف کند. مسعود تحت فشار است و کسی حرفش را باور نمی‌کند.
هولیا که حالش بد شده و مضطرب است، به سومرو زنک می زند و ماجرا را می گوید. سومرو از او می خواهد به خانه اش برود. جانسو نیز که تازه به خانه برگشته از قضیه مطلع و شوکه می شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *