خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۴۰ + زیرنویس و دوبله

سر میز صبحانه، آزرا و جنک به روی هم نمی آورند با با یکدیگر خوب شده اند. آردا با عجله می رود و می گوید: « با بچه ای با استعداد که موسیقی می زند در پرورشگاه دوست شده ام که باید به خاطر او زودتر بروم». جنک و آزرا به رستوران رفته و در آنجا برای خرید رستوران دعوای ساختگی درست می کنند تا سرآشپز هر دویشان را برای خرید بفرستد. آنها به این بهانه به مدرسه آزرا می روند که سال ها پیش در آنجا آرزوهایش را نوشته و زیر درختی چال کرده است. آنها یواشکی و به زحمت وارد شده و شیشه را پیدا می کنند.
فریده خانم در رستوران به مسئول مالی شرکت زنگ زده و جزییات حساب ها را در مدتی که نبوده می خواهد. او به اتاق عظمی رفته و از او وکالت نامه ای که در نبودش سراب امضا کرده را می خواهد. عظمی که در دردسر افتاده ، شروع به تمرین جعل امضای سراب می کند و در انتها یک سند دیگری را امضا می‌کند تا به جای اصلی تحویل دهد.
در رستوران تاریک، با نظمی و گونول بخاطر دزدیدن برنج ها دعوا می کند. گونول خیلی شرمنده است. آن دو از رستوران بیرون می آیند.
تاریک به رستوران فریده خانم پیش پدرش می رود و اعلام آمادگی کار با او را می کند. عظمی به او آدرس شرکت جدید را می دهد و می گوید: « اتاق و کارهای تو در آنجا آماده هستند. من از خیلی وقت پیش منتظر چنین روزی بوده ام.»
دختری به نام اجه دم خانه سراب آمده و دنبال جنک می گردد. او خودش را دوست جنک در آمریکا معرفی می‌کند. سراب آدرس رستوران را به او می‌دهد. اجه ناراحت و مضطرب به نظر می رسد.
سومرو از ترس تهدیدهای مسعود، با هولیا قرار گذاشته و با او قرارداد رسمی شراکت را امضا می‌کند. او از مسعود تعریف کرده و او را در مورد مسأله کمال بی گناه می داند.
عظمی که محل مرت را ردیابی کرده است، فردی را برای گرفتن آمار به پرورشگاه می فرستد. مدیر آنجا که فکر می کند این آقا طبق تعریف های فاطمه پدر مرت است، می گوید که صاحب عکس را نمی‌شناسد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *