خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 4

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 4 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 4

آیاز علی‌رغم میل خود و بخاطر اجبار ارتان، مجبور می شود به دادگاه برود و علیه یاشار پینار که او را نمی‌شناسد و تصور میکند که در بستر مرگ است، شهادت بدند. او میگوید که روز حادثه تمام وقت پیش ارتان بودن و یاشار پینار برای دادن برگه ای پیش ارتان نیامده است.

یاشار پینار بعد از چند هفته، با رضایت خودش مرخص می شود تا در خانه استراحت کند.

هنگامی که به کمک دخترهایش از اتاق بیرون می آید، توسط پلیس دستگیر می شود.

فیروزه شوکه شده و متوجه علت دستگیری نیست.

او همراه آنها به کلانتری می رود و می فهمد که علیه پدرش شکایت شده است.

یاشار پینار که مرد مظلومی است، میگوید که نمی شود با آنها در افتاد و سرنوشت خودش را پذیرفته است، اما فیروزه کوتاه نمی آید و میگوید که وکیل میگیرد. او سراغ وکیل رفته و ماجرا را توضیح میدهد، اما وکیل هیچ رسیدگی به پرونده یاشار نمیکند.

روز محاکمه فرا رسیده و یاشار پینار به خاطر مقصر بودن در حادثه آسانسور، به زندان محکوم می شود.

فیروزه به شدت عصبی شده و از آنجایی که میداند که نمی‌تواند به تنهایی و به طور مستقیم با ارتان در بیفتد، تصمیم می‌گیرد نقشه ای بکشد و بتواند وارد شرکت بشود تا فیلمهای روز حادثه را پیدا کرده و ثابت کند که پدرش به شرکت رفته و برگه درخواست را به ارتان داده است.

او از دوستش کمک گرفته و یک کارت ملی جعلی با نام خانوادگی دیگر و همچنین دیپلم و رزومه کاری تهیه میکند و از آنجایی که پولی ندارد، گردنبند خود را به عنوان دستمزد میدهد.

فیروزه از طریق اینترنت، یکی از دوست دخترهای سابق ارتان را پیدا کرده و در مورد اخلاق ارتان از او کمک میگیرد تا او را بهتر بشناسد. او متوجه می شود که ارتان فردی به شدت خودشیفته است و همه باید در خدمت او باشند و همه‌چیز باید مطابق میل او باشد.

روز بعد، فیروزه که میداند ارتان به رستوران رفته، به همان رستوران می رود و عمدا با ارتان برخورد میکند و سپس طلبکارانه، مانند خود ارتان با او رفتار میکند تا او را جذب خودش کند.

ارتان که همیشه عادت به اطاعت داشته، با دیدن رفتارهای سرد و طلبکارانه فیروزه جا میخورد و نظرش به او جلب می شود.

صبح روز بعد، فیروزه به شرکت ارتان رفته و برای مصاحبه کاری رزومه میدهد.

او ارتان را در شرکت میبیند و خودش را به عصبانیت زده و به خاطر بودن او در شرکت، تظاهر میکند که آنجا نمی‌ماند. ارتان به عمد از منشی میخواهد که با فیروزه تماس گرفته و او. را استخدام کند.

در خانه ارتان، مادر او آمده و با براق در مورد لباس عروس صحبت میکنند و برنامه های عروسی را می‌چینند.

روز بعد، فیروزه برای اولین روز کاری به شرکت رفته و سعی دارد اتاق دوربین ها را پیدا کند.

منشی به او میگوید که ارتان از فیروزه میخواهد که نقشه ساختمان ها را به خانه بیاورد و در خانه کار کنند.

فیروزه کلافه شده و مجبور است به آنجا برود. او دم در خانه ارتان، آیاز را میبیند و شوکه می شود.

همان لحظه، براق نیز جلو آمده و خودش را معرفی کرده و آیاز را نیز نامزد خود معرفی میکند. آیاز نیز دیدن فیروزه شوکه می شود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 4 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 5  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *