خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 16

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 16 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 16

مهوش بخاطر شک ارتان به فیروزه، در صحبتش با فاروق سعی دارد از او بابت فیروزه اطلاعاتی بگیرد.

پلیس دم خانه عالیه آمده و او را بخاطر شکایت برای دزدیدن پول از خانه کسی که برای نظافت رفته بود، به کلانتری می برند. در شرکت، با فاروق تماس گرفته و خبر میدهند که عالیه را به کلانتری برده اند.

فاروق سریع بیرون آمده تا به کلانتری برود.

شعله با فیروزه تماس گرفته و خبر دستگیری مادرش را میدهد. فیروزه با نگرانی از شرکت بیرون می آید. آیاز دنبال او رفته و به اصرار او را سوار میکند تا به مقصد برساند.

براق به همراه مادرش به خانه صفیه رفته اند. براق به بهانه کمک به فیلیز بلند شده و به اتاق آیاز می رود.

او دفتر خاطرات آیاز را می‌بیند و شعرهای داخل آن را میخواند. در این حین، مادر براق لباسهایی را که برای خانواده آیاز خریده بود را با وجود مخالفت براق همراه خودش آورده و به صفیه میدهد. صفیه ناراحت شده اما چیزی نمی‌گوید.

او به اتاق آیاز می رود و وقتی عکس آیاز و فیروزه از لای دفتر زمین می افتد، حواس براق را پرت میکند تا عکس را نبیند. سپس با هم بیرون می آیند.

در کلانتری، مامورین به فیروزه میگویند که مادرش مرتکب دزدی شده است.

فیروزه شوکه می شود. در اتاق بازجویی، عالیه ابتدا انکار میکند، اما وقتی حدس می زند که فاروق پولها را دزدیده، بخاطر اینکه فاروق دستگیر نشود اعتراف میکند. فاروق چیزی به روی خود نمی آورد و سپس سراغ خانواده شاکی می رود و میگوید که کار او بوده است و تا فردا پول را به آنها پس می دهد و از آنها میخواهد که شکایتشان را پس بگیرند.

آیاز پیش دوست وکیل خود رفته و از او میخواهد که تمام مدارک مربوط به فیروزه اوزان را درست کند، و عکسهای فیروزه پینار را از همه جا حذف کند تا برای ارتان قابل شناسایی نباشد.

ارتان که با فیروزه قرار شام گذاشته بود، به خانه می رود تا حاضر شود. آیاز از طریق راننده ارتان متوجه قرار او شده و عصبی می شود.

شعله پیش فیروزه آمده و سعی دارد جلوی او را برای رفتن سر قرار با ارتان بگیرد، زیرا نگران فیروزه است. اما فیروزه میگوید که بخاطر پدرش چاره ای ندارد و باید تن به حرفهای ارتان بدهد.

یاشار با فاروق تماس گرفته و از او میخواهد تنها به زندان بیاید. او با نگرانی به فاروق در مورد پیشنهاد به اعتراف و تهدید ارتان به فاروق میگوید و سپس میگوید که آن آدم خطرناکی است و از فاروق میخواهد که مراقب خواهرانش باشد.

براق و مادرش از خانه صفیه بیرون می آیند. در مسیر، براق متوجه می شود که مادرش لباسهایی که خریده بود را به صفیه داده است. او عصبانی شده و با مادرش دعوا میکند.

ارتان به رستوران می رود و منتظر فیروزه میماند. در شرکت، آیاز به عمد جواب فیروزه را گرفته تا بیرون نرود. او میداند که ارتان به ساعت قرار حساس است و اگر کمی دیر شود، می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 16 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 17  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *