خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 37

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 37 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 37

سریال زمستان سخت قسمت 37

صبح روز بعد، وقت دادگاه ارتان است. ارتان که از ماجرای مدرک خبر ندارد، خیالش راحت است و از طرفی با وکیل خود نقشه ای کشیده است.

آیاز به دنبال فیروزه می آید و آنها هر دو با خوشحالی به سمت دادگاه می روند.

براق در خانه در اتاق خود افتاده و از شب گذشته دوباره خونریزی کرده است. حال او خوب نیست و نگران است که بچه اش را از دست ندهد.

در دادگاه، وقتی که ارتان متوجه می شود قاتل بودن او ثابت شده، شوکه می شود. قاضی درخواست میدهد تا او را به زندان برگردانند.

وکیل ارتان با نقشه ای، مقابل ماشین حمل زندانی را می بندد و با تهدید افراد مسلح، ارتان را از ماشین خارج کرده و سوار ماشین دیگری می کنند.

ارتان خوشحال و راضی به نظر می رسد، اما کمی جلوتر، ماشین پلیس راه آنها را می بندد و ارتان را دستگیر میکنند. آیاز که مقابل ماشین ایستاده، با نیشخندی به ارتان نگاه میکند.

او که حدس زده بود ارتان قصد فرار داشته باشد ، به پلیس خبر داده بود تا او را تعقیب کنند.

مهوش متوجه حال براق شده و سریع آمبولانس خبر میکنند و او را به بیمارستان می برند. دکتر خبر میدهد که حال براق خوب است اما بچه را از دست داده است.

روز بعد، یاشار و عالیه به زندان می روند و برگه سند خانه را به ارتان پس میدهند و میگویند که نیازی به آن سند ندارند.

براق به هوش آمده و وقتی متوجه می شود که بچه ندارد، گریه میکند . مهوش سعی دارد او را دلداری دهد و آرام کند. براق از اینکه همه او را ترک کرده اند ناراحت است و از مهوش میخواهد که او را تنها نگذارد.

سه ماه بعد، براق چمدانش را جمع کرده و سوار ماشین می شود تا برود.

روز عروسی آیاز و فیروزه است و در خانه یاشار، همه مشغول حاضر شدن هستند.

در خانه آیاز، فیلیز و مته بر سر اتاق آیاز بحث میکنند و آن را می‌خواهند. آنها حاضر می شوند تا به همراه آیاز به دنبال عروس بروند.

فیروزه حاضر شده و با لباس عروس از اتاق بیرون می آید. یاشار با دیدن او متأثر می شود و برای فیروزه دعای خیر میکند.

کمی بعد آیاز از راه می رسد و داخل می آید تا عروس را تحویل بگیرد. در کوچه همه اهل محل جمع شده و بساط ساز و آواز است. آیاز و فیروزه بیرون آمده و می رقصند و شادی می کنند.

براق سر کوچه آنها توقف کرده و به عروسی آنها در کوچه نگاه میکند. سپس با حسرت از آنجا می رود و به راه خود ادامه میدهد.

آیاز و فیروزه سوار ماشین شده و به سمت خانه خود و شروع زندگی مشترکشان می روند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 37 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 38  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *