خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 25

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 25 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 25

آیاز به اتاق می رود تا مادرش را ببیند.

او بخاطر اینکه صفیه سهل انگاری کرده، او را ملامت میکند. صفیه میگوید که مرگ او به نفع همه است، زیرا او نمیخواهد که سرنوشت آیاز نیز مانند پدرش بشود.

زیرا پدرش عاشق دختر دیگری بوده و بخاطر ازدواج اجباری با صفیه، تمام این سالها او را عذاب داده بوده است.

آیاز از اینکه صفیه بخاطر او مردن را ترجیح میدهد، عصبی شده و با حرص از بیمارستان بیرون می رود و به سمت خانه ارتان می رود.

براق به سمت آیاز می رود،اما آیاز با عصبانیت او را پس می زند و میگوید که دیگر چیزی بین آنها نیست.

ارتان به خانه می رسد و آیاز به او حمله میکند و با عصبانیت میگوید که صفیه در حال مردن است و این وضعیت زیر سر ارتان است.

سپس میگوید که دیگر قراری بین آنها نیست و بی توجه به براق از آنجا می رود.

براق شوکه شده و متوجه منظور آیاز نمی شود و با تعجب به ارتان نگاه میکند و منتظر توضیح است.

ارتان به اتاقش می رود و با کسی تماس گرفته و میگوید که جسد پدر آیاز را بیرون آورده و گزارش مرگ او را به کلانتری بدهند.

براق به اتاق رفته و با شنیدن کلمه جسد، از ارتان توضیح میخواهد. ارتان سعی دارد موضوع را پنهان کند. براق عصبانی شده و می‌گوید که کسی را که عاشقش بوده، بخاطر ارتان از دست داده و او خیلی چیزها را از براق پنهان کرده است. سپس به روی او می آورد که در کودکی به یاد دارد که ارتان باعث تصادف و مرگ پدرشان شده بوده است.

در خانه ، سودا به اتاق الوان می رود و از آنجایی که علت ناراحتی او را نمی‌داند، سعی دارد او را بخنداند و شاد کند، اما فایده ای ندارد.

دکتر در بیمارستان، به بچه های صفیه خبر میدهد که هرچه زودتر باید برای او کلیه پیدا شود. بچه ها همگی آزمایش خون میدهند تا ببینند چه کسی برای پیوند مناسب است.

ارتان برای اینکه حقایق را به براق بگوید، فلش را آورده و فیلم شب حادثه قتل پدر آیاز را برای او پخش میکند. براق متوجه می شود که ارتان مقابل کمک به آیاز، بر سر براق معامله کرده است. او به شدت از ارتان عصبانی می شود و میگوید که او با این کار، احتمال رابطه واقعی بین آنها را از بین برده است.

او سپس فلش را برداشته میگوید که آن را به آیاز میدهد، تا شاید بتواند دوباره این احتمال را ایجاد کند که آیاز او را بخواهد. او بی توجه به ارتان بیرون آمده و سوار ماشین می شود.

عالیه به خانه ارتان می رود. ارتان با دیدن او به او میگوید که دیگر نیازی نیست برای کار به آنجا برود و دلیلش را می‌تواند از دخترش بپرسد.

عالیه متعجب شده و بیرون می رود.

براق به بیمارستان رفته و با گریه، به آیاز میگوید که تازه ماجرا را فهمیده است .

او فلش را به آیاز میدهد و میگوید که او دیگر آزاد است و نیاز نیست نگران چیزی باشد.

ارتان ماشینی دم خانه فیروزه فرستاده و فیروزه سوار می شود.

او یادش می آید که شب گذشته در خانه یاسین، ارتان به او گفته بود که اجازه زندان رفتن به او را نمی‌دهد و در ازای بله گفتن به او، تمام آثار جرم را پاک میکند و دیگر مشکلی پیش نخواهد آمد.

فیروزه به رستوران می رسد و مقابل ارتان می نشیند. کمی بعد، دوست آیاز با فیروزه تماس گرفته و به او خبر میدهد که حال صفیه بد است. فیروزه به بهانه الوان، به سمت بیمارستان می رود.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 25 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 26  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *