خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 26

همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال زمستان سخت (زمهریر) قسمت 26 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال زمستان سخت قسمت 26

وکیل ارتان پیش او آمده و خبر میدهد که از همه اثر انگشت گرفته اند، غیر از مهوش که اجازه نداده و آیاز نیز امروز به شرکت نیامده بود.

ارتان به مهوش مشکوک می شود.

آیاز به اتاق مادرش می رود و با او که خوابیده، درد و دل میکند و میگوید که دیگر همه چیز تمام شده و میخواهد همه چیز را به فیروزه بگوید و عشقش به او اعتراف کند و او را به دست بیاورد. فیروزه که به بیمارستان آمده، حرفهای آیاز را می شنود و ناراحت می شود.

آیاز متوجه آمدن فیروزه شده و پیش او می رود. فیروزه احوال صفیه را میپرسد. سپس قبل از اینکه آیاز چیزی در مورد خودشان بگوید، از آنجا می رود.

براق به خانه می رود و کمی بعد ، خدمتکار لباس عروس او که آماده شده به اتاق می آورد.

براق با دیدن لباس دوباره به هم می‌ریزد و لباس را بغل کرده و گریه میکند.

پلیس دم خانه یاسین رفته و محله را می بندند. همه همسایه ها متوجه ماجرا شده و دم خانه یاسین جمع شده اند.

عالیه خبر را شنیده و وقتی به خانه می رود، میگوید که یاسین به قتل رسیده است. الوان با شنیدن این حرف دوباره به هم می‌ریزد و به اتاق می رود.

براق عصبانی شده و لباس را به حیاط می برد تا آتش بزند. ارتان متوجه موضوع شده و جلوی او را میگیرد.

براق او را مقصر از دست دادن عشقش میداند و با او دعوا میکند. ارتان سعی دارد براق را آرام کند.

در بیمارستان، دکتر خبر میدهد که حال صفیه وخیم است و باید هرچه سریع تر یک کلیه پیدا کنند.

یاشار با خانه تماس گرفته و خبر میدهد که قرار است آزاد شود. فاروق خوشحال شده و این خبر را به عالیه میدهد.

عالیه نیز خوشحال می شود. او برای یاسینژ حلوا می پزد و از الوان میخواهد به او کمک کند تا حلوا را پخش کنند.

الوان به اجبار میخواهد برود، اما همان لحظه فیروزه از راه رسیده و خودش به عالیه کمک میکند. عالیه به فیروزه خبر میدهد که یاشار آزاد می شود و سپس از فیروزه بخاطر تلاش هایش تشکر میکند.

در بیمارستان، دکتر خبر میدهد که کلیه مته به صفیه می خورد و او باید برای عمل حاضر شود.

مته ترسیده و میگوید که آمادگی این کار را ندارد و نمیخواهد آسیب روحی و جسمی ببیند. آیاز از واکنش ماه شوکه شده و آنها با یکدیگر دعوا میکنند.

آیاز میگوید که دیگر برادر ندارد و مته بی اهمیت به او از بیمارستان بیرون می رود.

فیلیز با گریه، با براق تماس گرفته و ماجرا را به او میگوید. براق ناراحت شده و او را دلداری میدهد. سپس تصمیم می‌گیرد خودش برای تست به بیمارستان برود.

شب یاشار آزاد می شود و به خانه می رود. همگی خوشحال شده و از او استقبال میکنند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال زمستان سخت قسمت 26 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال زمستان سخت قسمت 27  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

2 دیدگاه‌

  1. اشکان گفت:

    چیشد این سیب ممنوعه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *