خلاصه داستان سریال ستایش ۳ قسمت ۱۹ + زیرنویس و دوبله

فردوس با سماجت از خانم بزرگ می خواهد که میوه های باغش را به او بفروشد. آنها مدت زیادی با هم کل کل می کنند. فردوس پرتقالی را داخل جعبه ی کادویی به او نشان می دهد و باعث تعجبش می شود. سپس توضیح می دهد:« من اینا رو می فروشم به اون ور آب که واسه یه دونش له له می زنن. پرتقال یعنی این. پرتقال رامسر ایرانی.» خانم بزرگ کمی تحت تاثیر قرار می گیرد اما به نظر بیشتر از سماجت و حرفهای فردوس خوشش می آید و در حالی که بی میل به نظر می رسید، حاضر می شود با او همکاری کند. فردوس و محمد خیلی خوشحال می شوند.

غلومی سراغ حمید می رود و با یادآوری اینکه می داند پری سیما و صفایی چگونه پولدار شده اند، قصد باج گرفتن دارد. حمید به حرفهای او توجهی نمی کند و حاضر نمی شود با پول دهان او را ببندد.

غلومی اصلا معطل نمی کند و این بار شماره ی فردوس را گیر می آورد تا اطلاعاتی که درباره ی برادر حمید و ماجرای کلاه برداریش دارد را به او بفروشد. فردوس وقتی می فهمد غلومی همان مردی است که در مرگ طاهر نقش داشت عصبی می شود و به حرفهایش توجهی نمی کند و نمی خواهد او را ببیند.

حمید خواسته ی غلومی را به پری سیما اطلاع می دهد. او هم کمی نگران می شود و ابتدا می خواهد بداند اگر به غلومی پول بدهند دست بردار است یا نه.

حمید خیلی سریع متوجه می شود که غلومی شماره ی فردوس را از طریق شاگرد غرفه ی حاج یوسف پیدا کرده است. او این خبر را به پری سیما می رساند. پری سیما کمی فکر می کند و بعد دستور قتل غلومی را می دهد و در عوض متراژ آپارتمانی که قرار است به حمید بدهد را بالا می برد. سپس در حالی که از پنجره به انیس و گفتار درمانش نگاه می کند می گوید:« بعضی ها نمی دونن زبون نداشتن به نفعشونه. اون هم اگه زبون باز کنه باید همه چی رو با خودش ببره تو قبر.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *