خلاصه داستان سریال لکه قسمت ۱۳ + زیرنویس و دوبله

یاسمین به خودش می آید، دست فیشر را پس زده و با عصبانیت داد و بیداد می‌کند. او سیلی محکمی به گوش فیشر زده و به سرعت از آنجا دور می شود. همزمان جم وارد هتل شده و فقط لحظه ای از پشت سر یاسمین را می بیند، اما شک کرده است. او دنبال یاسمین می دود اما یاسمین سریع تاکسی می گیرد. جم هرچه با او تماس می گیرد یاسمین که در حال گریه است جوابش را نمی دهد. جم می بیند که محمد نیز خودش را به هتل رسانده‌ و در حال صبحت با فیشر است. جم به شدت از دو رو بودن و دروغگویی محمد عصبی می شود.
جم به خانه یاسمین رفته و می‌بینید او نیست. دفعه بعد که تماس می گیرد یاسمین می گوید: « به بهزیستی آمده ام و مراد تب کرده.» جم می خواهد به آنجا برود اما یاسمین مانع می شود. او از اینکه به جم مدام دروغ می گوید خسته شده. یاسمین از ترس اینکه جم خودش به پرورشگاه نرود، به سمت آنجا حرکت می کند و چند دقیقه قبل از جم می رسد. او با مسئول پرورشگاه هماهنگ می کند که بگوید مراد تب داشته. آن دو بعد از پرورشگاه به سمت خانه می روند. یاسمین فکرش درگیر اتفاقات اخیر است و از طرفی جم مدام در حال ابراز علاقه کردن است. جم به او می گوید که دختری شبیه به او را در هتل دیده، اما یاسمین چیزی نمی‌گوید. او نگران است که گفتن این قضیه باعث دعوای جم با آنها و اخراج شدنش شود.
یاسمین دنبال دفتر خاطراتش می گردید اما آن را پیدا نمی کرد. شب بیرکان دوباره یواشکی به خانه آمده، و دفتر خاطرات را سر جایش می گذارد. او که از خواندن ابراز علاقه یاسمین به جم عصبی شده است تصمیم گرفته هر طور شده بلایی سر جم بیاورد.
محمد عکسهایی از لحظه هایی که فیشر دست یاسمین را گرفته بود دریافت می‌کند، و قصد دارد از طریق آنها از جم انتقام بگیرد.
بیرکان شبانه به دفتر سرپیل رفته و دستگاه شنود کار می گذارد. صبح یاسمین با عصبانیت به دفتر سرپیل رفته و به خاطر اتفاق شب گذشته دعوا می کند. سرپیل اظهار بی اطلاعی می کند و خودش را بی تقصیر می داند.
بیرکان ماجرا را از دستگاه شنود می شنود و به سرپیل زنگ زده و او را تهدید می کند.
یاسمین به هیچ وجه از این موضوع نمی‌تواند چشم پوشی کند و تصمیم گرفته هرطور شده پول بدهی سرپیل را داده و از آن شرکت بیرون بیاید.
امروز قرار است که مدیر شرکت جم مشخص شود. محمد قصد دارد در صورت انتخاب شدن جم، عکسهای یاسمین را پخش کرده و آبروی کل شرکت را ببرد.
جلسه شروع می شود. اما مدیر فعلی در حال صبحت کردن ناگهان حالش بد شده و سکته می کند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *