خلاصه داستان سریال لکه قسمت ۱۴ + زیرنویس و دوبله

آقای اوکتای، رئیس شرکت را به بیمارستان برده و همگی می روند. کمی بعد حال او بهتر می شود. اکبر با جم تماس گرفته و از او می خواهد که پیشش برود زیرا کار مهمی با او دارد. اکبر به جم عکس بلقیس، مادرش را با مرد دیگری نشان می دهد. او می گوید: «نمیدانم این فرد چه نسبتی با بلقیس دارد، اما او در کار پول شویی و مافیا است.». جم متوجه می شود که بلقیس نیز در همین کار است و آردا را وارد مافیای خود کرده، برای همین شرکت را به اسم او گرفته که در صورت دردسر برای خودش مشکلی پیش نیاید. جم به شدت عصبانی شده و به خانه بلقیس می رود.او با داد و بیداد همه ی این مسائل را به روی بلقیس می آورد و او را تهدید می کند که اگر مشکلی برای آردا به وجود بیاید، او را نابود خواهد کرد. هنگام برگشتن در ماشین، بسیار عصبی است و یاد کودکی شان می افتد که بعد از فهمیدن خیانت مادرش، با آردا با ماشینی لب صخره رفته و ماشین را به پایین صخره می اندازد.
یاسمین به پرورشگاه رفته تا به مراد سر بزند. جم نیز به آنجا می آید. آنها بعد از آنجا با یکدیگر بیرون رفته و اتفاقی به شهر بازی می روند. در آنجا جم در مورد زندگی یاسمین می پرسد. او می گوید: «تا وقتی پدرم زنده بود زندگی خوبی داشتیم. بعد از فوت او به استانبول آمدیم و مادرم دوباره ازدواج کرد. پدر مراد آدم خوبی نبود و مادرم را کتک می زد. تا اینکه یک بار وقتی او مراد را کتک زد و به دیوار کوباند، مادرم او را کشت.» جم شوکه می شود، اما وقتی ناراحتی و گریه یاسمین را می بیند، او را بغل کرده دلداری می دهد و می‌گوید: «هر دوی ما زندگی سختی داشته ایم».
یاسمین به شدت به خاطر پنهان کاری ها و دروغ هایی که به جم گفته، عذاب وجدان دارد. جم نیز مدام به او ابراز علاقه می کند.
هنگام برگشت، همسایه یاسمین به او می گوید که وقتی او نبوده، شخصی وارد خانه اش شده. یاسمین از دست شیرین عصبانی شده و به او زنگ می زند، اما شیرین چنین چیزی را انکار می کند.
صبح، یاسیمین کلید ساز می آورد و قفل را عوض می کند. او فقط دو روز مهلت پرداخت بدهی شیرین را دارد. به فکر وام گرفتن می افتد، اما وقتی پیگیری می‌کند می فهمد بخاطر بدهی به او وام تعلق نمی‌گیرد.
جم پیش یکی از دوستان وکیلش رفته و از او می خواهد تا وضعیت پرونده حضانت مراد را بررسی کند.