خلاصه داستان سریال دستم را رها نکن قسمت ۴۶ + زیرنویس و دوبله

برادر اجه درگیر گرفتن انتقام از جنک است و می خواهد هرچه زودتر سراغ او برود، اما دوستش جلوی او را می گیرد و آرامش می کند تا در فرصت مناسب این قضیه رسیدگی شود .
آزرا و بقیه به خانه سومرو می روند. آزرا نگران است که مرت باز هم او را پس بزند. آنها داخل می شوند و آزرا سمت اتاق مرت می رود‌، اما او در را قفل کرده و به هیچ وجه با آزرا حرف نمی زند و او را راه نمی‌دهد.
در خانه مسعود ، هولیا و مسعود نیز ماجرا را شنیده اند. مسعود در مورد بچه ها اظهار نگرانی می کند و هولیا به کنایه به او می گوید: «کاش برای پدرشان هم به اندازه بچه ها نگران بودی».

در خانه‌ سومرو، غیر از آزرا که طبقه بالا پشت اتاق مرت نشسته است، بقیه پایین هستند. سراب که فقط در فکر دست به سر کردن آزرا است، پیشنهاد می‌دهد که آزرا در خانه سومرو پیش مرت بماند. سومرو این پیشنهاد را رد می کند و می گوید: «این کار برای مرت خوب نیست و من هم نمی توانم تهمت‌های او را تحمل کنم.».
موقع رفتن، آزرا دوباره با سومرو بحث می کند و تمام رفتارهای او را فیلم و نقشه می‌خواند.
بعد از رفتن آنها، مرت پایین می آید. وقتی سر سومرو گرم است، مرت از پنجره فاطمه را می بیند که به او نزدیک می شود و برای هم دست تکان می دهند. وقتی سومرو می آید فاطمه سریع می رود.مرت نیز چیزی به او نمی‌گوید.
فردا صبح، جنک در تماس تلفنی، رمز و شماره پرسنلی تمامی کارکنان شرکت را می خواهد.
فریده خانم کاغذ وکالت را به سراب نشان داده و سراب با شک و تردید، تایید می کند که برگه درست است.
او در شرکت، با پدر جیدا ،دوست دختر آردا تماس گرفته و از او می خواهد به خاطر بهتر شدن روحیه او،گاهی تماس گرفته و حالش را بپرسد.
در رستوران، برادر اجه با جنک تماس گرفته و خودش را پلیس معرفی می کند و ماجرای خودکشی اجه و احضار شدن او برای بازجویی را می گوید. جنک حرفش را باور می کند و با او قرار می گذارد.
آزرا که خیلی کنجکاو ماجرای اجه است، از جنک در این مورد می پرسد و جنک به او می گوید: «ما چند نفر از بچه های ترکیه در آمریکا با هم یک گروه دوستی داشتیم که اجه یکی از آنها بود. روزی یکی از استادها به اتاق او رفته و به اجه تجاوز می کند. از آن روز اجه افسرده شد. من به خاطر همین اتفاق استاد را کتک زدم و از دانشگاه اخراج شدم.اجه حاضر نشد شکایت کند و کسی از این ماجرا خبر ندارد.»
در خانه، ملیس پیش مادرش رفته و به او خبر می دهد که شب خانواده اوکان برای آشنایی می آیند. از آن طرف، اوکان دو نفر را پیدا کرده و از آنها خواسته در قبال پول، نقش پدر و مادرش را بازی کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *