خلاصه داستان سریال لکه قسمت ۲۷ + زیرنویس و دوبله

جم از دست بیرکان عصبانی است. بیرکان به او می گوید که یاسمین باید پیدا بشود زیرا مسأله مرگ و زندگی یاسمین است. جم نگران می شود و هرچه به یاسمین زنگ می زند او جواب نمی‌دهد.
بلقیس به خانه جم می آید زیرا فکر می کند جم به او نیاز دارد. جم با او به تندی برخورد کرده و هم صحبتی با او را نمی خواهد. بلقیس اشتباهاتش را قبول کرده و قصد جبران دارد. جم به بلقیس می گوید که به خاطر او قاتل شده و معشوقه اش را کشته است. بلقیس شوکه می شود.
مراد صبح قرار عمل جراحی دارد و یاسمین از این بابت خوشحال است.
عارف که از طرف اکبر پیش مته رفته بود، صدای ضبط شده مته را که در آن در مورد بی‌گناهی یاسمین در شب قایق صحبت می کند، برای اکبر می آورد. اکبر آن فایل را برای جم پخش می کند. جم منقلب می شود و می فهمد برای بار چندم، اشتباه کرده  و موجب ناراحتی یاسمین شده است. او دنبال یاسمین می گردد و تا صبح از نگرانی خوابش نمی‌برد.
صبح، دوباره به کلانتری برای شکایت پیش هاکان می روند. وقتی قصد شکایت دارند، گوشی یاسمین زنگ می خورد و سرپیل او را پشت خط تهدید می کند . او مراد را دزدیده و در صورت شکایت یاسمین، تهدید به کشتن مراد می کند. یاسمین به هم می‌ریزد.
از بیمارستان با جم تماس گرفته می شود و جم می فهمد مراد برای عمل نرفته است. او شک کرده و وقتی به پرورشگاه می رود، خبر دزدیده شدن مراد را می شنود. او به همراه اکبر و افرادش ، نوچه های سرپیل را شناسایی و مکان آنها را از روی گوشی ردیابی می کنند و به سراغشان می روند. آنها مراد را نجات می دهند و به پلیس گزارش می دهند.
یاسمین وقتی خبر پیدا شدن مراد را می شنوند از خوشحالی گریه می کند و از جم تشکر می کند.
سرپیل و بیرکان، پول فروش شرکت را از محمد گرفته و سریع بار و بندیل خود را بسته و به سمت کشتی برای فرار می روند. اما لحظه ی آخر، پلیس آنها را می گیرد.
همگی به بیمارستان می روند تا مراد جراحی شود.یاسمین به خاطر پیدا شدن مراد و نجاتش،خودش را مدیون جم می داند، ولی باز هم حاضر نیست با او حرفی بزند.
عمه فرهان با آردا تماس گرفته و  راه اندازی مجدد موسسه خیریه پدرشان توسط جم را خبر می‌دهد، و از او در مورد تمایل به همکاری و همراهی با جم می‌پرسد. آردا با شنیدن این خبر به شدت عصبانی می شود. این حکم ضربه نهایی را برای او دارد.
عمل با موفقیت انجام می شود. همگی منتظر به هوش آمدن مراد هستند. در اتاق، جم در مورد شنیدن حرف های مته و واقعیت ماجرای قایق به یاسمین می گوید و از او معذرت خواهی می کند. او حلقه ازدواج را در آورده و مقابل یاسمین می گیرد و از او تقاضای ازدواج می کند. مراد به هوش آمده و وقتی این صحنه را می‌بینید، از یاسمین می خواهد که قبول کند.
آردا به کلانتری رفته، و با مدرکی که در دست دارد، گزارش قتل معشوقه مادرش توسط جم را به پلیس می دهد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *