خلاصه داستان سریال شخصیت قسمت ۱۳ + زیرنویس و دوبله

بعد از مردن افق ، مشخص می شود که همزمان هر دو برادر او، یکی در تعمیرگاه و یکی در جنگل به قتل رسیده اند. نورا از این حادثه عصبی و حالش بد می شود. او خون دماغ شده و به خانه می رود تا خودش را تمیز کند. او خیلی تحت فشار است و شروع به داد و بیداد میکند و از اینکه نتوانسته هیچ کاری بکند و قاتل را دستگیر کند عصبی است. مادرش سعی میکند او را آرام کند. هنگامی که نورا میخواهد برود، از مادرش میپرسد «چرا در مورد حادثه آتش سوزی دروغ گفتی». مادرش انکار میکند و میگوید چیزی برای ترسیدن ندارد. نورا میگوید« تو از تنهایی میترسی و نگرانی از اینکه همسرت را از دست بدهی و تنها بشوی» .
زحل که با جمیل مشروب خوری کرده بود، حالش بد می شود. وقتی چشم باز میکند در بیمارستان است. جمیل با دسته گل به دیدار او می آید. آنها با یکدیگر صحبت میکنند. زحل اعتراف میکند که در برابر الکل ناتوان است. جمیل با او صحبت کرده و نصیحتش میکند. زحل تصمیم می‌گیرد که خودش را اصلاح کند.
در شرکتی، مردی با لباس گربه ای و با اسلحه به زنی که زیر نظر داشته شلیک می کند. او میخواهد فرار کند اما نگهبانان او را می‌بینند و در ها را بسته و پلیس خبر میکنند . بعد از آمدن پلیس ها، پلیسی که دوست و همدست جمیل است، قاتل را پیدا میکند اما صدایش را در نمی آورد و او را برای جمیل می برد.
در اداره، کمیسر با نورا حرف می زند .عقیده او این است که قتل‌ها ارتباطی با کامبورا ندارند و اصرار نورا بی دلیل است. او حتی در پرونده قتل اخیر زن در شرکت، هیچ اثری از کامبورا نمی‌بیند و در پرونده ثبت شده آتش سوزی نیز چیزی در مورد آتش زدن عمدی وجود ندارد. اما نورا نمیخواهد این نظریه را قبول کند.
جمیل به زیر زمینی که قاتل در آنجاست می رود. اما قاتل آگاه نیست. فرد دیگری است که حسابی ترسیده و اعتراف میکند از روی اخبار قاتل زنجیره ای و لباس گربه ای که او به تن میکرد تقلید کرده، زیرا از او خواسته اند آن زن خلافکار را بکشد. او خیال می‌کرده که این قتل نیز به گردن قاتل زنجیره ای می افتد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *