خلاصه داستان سریال هرجایی قسمت ۲۶ + زیرنویس و دوبله

سلام همراهان عزیز استارا خبر.

در این بخش خلاصه داستان سریال هرجایی (قسمت) ۲۶ را اماده کردیم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال هرحایی (تردید)

سریال هرجایی قسمت ۲۶

 

در بیمارستان گونول به هوش می آید و با ناله و زاری به سلطان می گوید: «ریان با آزاد فرار کرد. خواستم مانعشان شوم ولی ریان چاقویی را در پهلویم فرو کرد. »

سلطان با عصبانیت می گوید: «هرکس که این کار را کرده جگرش را درمی آورم! »

گونول لبخند شیطنت آمیزی می زند و خودش هم خوب می داند ریان کسی نیست که بتواند به کسی آسیبی بزند.

در همان بیمارستان، در گوشه ای دیگر حال ریان بهتر شده و هنوز صدای گونول در سرش می چرخد.

و به آزاد می گوید: «باید واقعیت را از زبان خود میران بشنوم. »

آزاد دوباره عکس عروسی میران و گونول را نشانش می دهد و می گوید: «بفهم! با آن همه بلا که سرت آورد هنوز هم دنبالشی. »

ریان به شدت گریه می کند.

آزاد او را در آغوش گرفته و می گوید: «آن مرد یک دروغگو است. دیگر فکرش را نکن. »

ریان که همه ی آرزوهایش را باز هم برباد رفته می بیند برای هوا خوردن به بیرون می رود.

او در آن بیمارستان فقط چند قدم با میران بی قرار فاصله دارد.

هاندان به جهان خبر می دهد که آزاد رفته و ریان را فراری داده و یارن هم به آزاد کمک کرده است.

جهان می گوید: «می دانم که یارن میدانسته قرار است خانواده ی اصلان بی این بلاها را بیاورند و سکوت کرده. یارن باعث این مصیبت است. »

آزاد صبح به ریان می گوید: «بیا از اینجا با هم برویم و از همه دور بشویم. »

اما ریان می گوید: «من جایی جز خانه مان ندارم و به آنجا برمی گردیم. »

سپس عکس عروسی گونول و میران را با خشم در مشتش می فشارد و باخود می گوید: «باید این را همیشه پیش خودم نگه دارم تا یادم نرود. »

میران پیش گونول می رود و او را سوال پیچ می کند.

گونول می گوید: «تو دو روزه عاشق شدی ولی آخرش هم او تو را ترک کرد و رفت و حالا  حال من را درک میکنی. »

میران می گوید: «من به تو امیدی ندادم. تو انتخاب خودت را کردی و من هم می خواهم زندگی خودم را بکنم. »

میران باز هم می خواهد از همه چیز سر دربیاورد اما سلطان مانع او می شود و او را از اتاق بیرون می کند.

ریان و آزاد با هم به طرف خانه می روند و در راه ریان به جایی که میران برایش تابی ساخته بود و به او امید داده بود می رود و شال خود را به تاب می بندد و به پیشنهاد ازدواج آزاد جواب مثبت می دهد و می گوید: «به شرطی که در عمارت کنارخا نواده ام زندگی کنیم و این که دیگر هرگز به من دست نزنی. »

آزاد با خوشحالی شرط او را می پذیرد و می گوید: «آینده ات من خواهم بود و فقط کنارت باشم برایت کافی است. »

میران که به ندای قلبش گوش می دهد مطمئن است که ریان در کنار آن تاب منتظر اوست.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال ترکی تردید (هرجایی) لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال هرجایی (تردید) قسمت ۲۷ مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *