خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 174
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 174 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
کنعان در خیابان فوندا را میبیند و بابت باردار شدنش به او تبریک میگوید. فوندا از اینکه آلپای خبر را به کنعان نیز داده است، عصبی می شود. او به کارگاه می رود و میخواهد با ملک صحبت کند. سپس به ملک میگوید که او حق نداشت در مسأله خانوادگی آنها دخالت کند و موضوع بارداری اش را به آلپای بگوید. ملک عذرخواهی کرده و میگوید که نمیدانست آلپای خبر ندارد. فوندا میگوید که این اولین بارداری او است و دلش میخواست خودش به آلپای خبر بدهد، و با عذرخواهی چیزی حل نمی شود. سپس می رود.
قدریه و اونزیله و دفنه به بازارچه می روند و غذاها را به محمود می دهند. جومالی دفنه را میبیند و او را صدا می زند تا پیشش برود. سپس با او صحبت میکند و بابت عمر او را دلداری میدهد و میگوید که باید صبوری کند تا همه چیز درست بشود. عمر و گلشاد در بازار هستند. دفنه نیز به آنجا می رود، اما آنها را نمی بیند. عمر و گلشاد به بازارچه و مغازه جومالی می روند. جومالی خوشحال می شود. عمر به نحوه پخت باقلوا ها نگاه میکند و برایش جالب است . جومالی میگوید که او خودش نیز بلد بود و قبلا به آنها کمک میکرد. آنها سپس به کبابی سیدعلی می روند تا با هم غذا بخورند.
دفنه به پارک می رود و یاد خاطراتش با عمر می افتد. سپس دفترش را باز کرده و شروع به نوشتن میکند.
سیران و بانو تصمیم میگیرند برای غذا بیرون بروند. سیران به بانو پیشنهاد میدهد که به کبابی سیدعلی بروند.
بعد از غذا خوردن عمر و گلشاد بیرون می روند. کنعان آنها را می بیند و با عمر صحبت میکند. عمر که او را نمیشناسد، با او احوالپرسی میکند. بعد از رفتنشان، کنعان از اینکه عمر به این وضع افتاده ناراحت شده و از شاگردش میخواهد که شماره چند دکتر خوب را برای او پیدا کند.
بانو در بازارچه به مغازه کنعان می رود و قیمت یک شمعدان را میپرسد و قصد خرید دارد. میتات از دور او را میبیند و سریع سراغش می آید و میگوید که نباید از آنها خرید کند و به زور بانو را به سمت مغازه می برد. بانو از این برخورد میتات ناراحت می شود.
در خانه گلشاد برای زمرد تعریف میکند که به کجاها رفته اند. زمرد وقتی می فهمد که آنها به جایی رفته اند که دفنه و عمر خاطره دارند، عصبی شده و به گلشاد میگوید که او نباید سعی کند که عمر دفنه را به خاطر بیاورد، زیرا آنها مناسب هم نیستند و با مخالفت خانواده ها نامزد کردند و حتی عمر نزدیک بود به خاطر دفنه کشته شود. گلشاد که چیزی از واقعیت نمیداند، حرفهای زمرد را باور میکند.
قدریه از غذای خود برای سیران و بانو می آورد و آنها از غذاهایی تعریف میکنند و میگویند که توانایی زدن رستوران را دارد. قدریه از تعریف آنها خوشش آمده و تایید میکند. محمود به میتات میگوید که به سیران و بانو بگوید که قدریه را بابت این قضیه تحریک نکنند.
خلیل و میرزا با مراد در مورد ماجرای سامی صحبت میکنند. ملک به کارگاه می آید و خلیل برای اینکه او چیزی متوجه نشود، دلیل آمدن مراد را نمیگوید.
وقتی کرم به کارگاه می رود، خلیل و میرزا به او میگویند که مراد قضیه را حل میکند و دیگر نیاز نیست که کرم نگران باشد.
شب جومالی دم خانه سیدعلی رفته و با نفیسه مشغول صحبت است. ملک به خانه می آید. جومالی که تصور میکند ملک ماجرای کرم را میداند، به او توصیه میکند که حواسش بیشتر به کرم باشد تا دیگر سراغ کارهای خلاف و قمار نرود. ملک از شنیدن این قضیه شوکه می شود.
آلپای به همراه دو نفر به محل بازی فوتبال در پارک می رود و سراغ سامی را میگیرد. او سامی را تهدید میکند که دیگر به کرم کاری نداشته باشد. سامی میگوید که قبل از او نیز پلیس به او هشدار داده بود و او دیگر کاری با کرم ندارد. آلپای می رود.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 174 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 175 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .