خب،برای اینکه بدونیم شخصیت های تازه چه جایی تو قصه خواهند گرفت، داستان سریال رو تا جایی که رسیده یه مرور تند بکنیم:
داستان با نقشه اندر برای طلاق گرفتن از شوهرش شروع شد. او می خواست برخلاف همسران قبلی هالیت که چیزی نصیبشان نشده بود، با دست پر از هالیت جدا شود. برای همین، خدمتکار خانه، ییلدیز را مامور کرد که هالیت را از راه به در کند تا اندر بتواند با ثابت کردن خیانت شوهرش، از او پول هنگفتی بگیرد. اما هیچ چیز طبق نقشه پیش نرفت. ییلدیز که پیش از این به خاطر وضعیت مالی بدش از طرف یک پسر تحقیر شده بود و تنها هدفش ثروتمند شدن بود، به اندر رودست زد، و با ثابت کردن خیانت اندر به هالیت، او را از خانه همسرش بیرون کرد و خودش جای او نشست. اندر بعد از این اتفاق، تمام زندگی اش را صرف کشیدن نقشه برای حذف ییلدیز و برگشتن به موقعیت قبلی اش می کند.
در فصل دوم سریال هم دیدیم که ییلدیز موفق شد کمال را که به تهدیدی برای او تبدیل شده بود با نقشه ای از میدان به در کند. علیهان و زینب بعد از اتفاقات تلخ بسیاری مثل ازدواج صوری علیهان با اندر و نامزدی زینب و داوود و ربوده شدن زینب توسط او، سرانجام به هم رسیدند. از طرفی کایا، نامزد سابق اندر وارد شرکت شد و داستان هایی از گذشته دوباره سر زبان ها افتاد. کایا او فرزند کمال گرای یک خانواده ی خوب است. او می داند جایگاهش چیست، چه چیزهایی دارد و چه چیزهایی می تواند داشته باشد و چشم به آرزوهای دور و دراز ندوخته. او می داند که با کار و تلاش و مهارتش موفق خواهد شد و به توانایی های خود تکیه کرده است. او رویای عدالت و روح عدالت خواهی دارد، به ارزش های اخلاقی پایبند است و در عین حال روحیه و خصوصیات یک رهبر و مدیر را دارد.
او تنها پسر یک خانواده ی متوسط است. پدر و مادرش کارمند هستند. نور چشم آنهاست اما لوس نیست. دلبسته ی خانواده اش است. توانایی بالای شغلی او را تغییر نداده و همیشه فروتن است. خودخواه و خودپسند نیست و در سایه همین ویژگی ها احترام دیگران را برمی انگیزد. اهل همکاری و کمک کردن به دیگران است و به خاطر همین به سرعت در شرکت هالیت پیشرفت کرده و با درستی و تلاشش به توجه هالیت را به خود جلب کرده بود. حالا که پس از سال ها در مقام مدیر عامل به شرکت سابق خود برگشته متوجه می شود که حساب های قدیمی هنوز نسویه نشده است.
از طرف دیگر «ییئیت» از راه می رسد. او پسری است که با مرگ زنی که همه عمر فکر می کرد مادرش است، می فهمد فرزند زن دیگری است. او از روی نامه ای که آن زن برایش نوشته متوجه می شود مادرش زنی ثروتمند به نام اندر است که در استانبول زندگی می کند. بنابراین به استانبول می آید و هرطور که شده وارد شرکت هالیت می شود تا بتواند به مادرش نزدیک شود.
از طرفی پدر زینب و ییلدیز هم بعد از مدت ها تهدید و باج گیری سرانجام فاش کرد که او پدر زینب نیست و زینب می فهمد که پدرش به دست پدر ییلدیز به قتل رسیده است. هالیت که حاضر نمی شود به پدر ییلدیز باج دهد از طرف او تهدید می شود و پسرش اریم هدف گلوله قرار می گیرد. اما مهم ترین اتفاق این فصل ورود شاهیکا خواهر کایاست که رقیبی جدی و خطرناک برای ییلدیز و اندر است. شاهیکا زنی زیبا، اصیل، پرمدعا و جاه طلب است و به راحتی توجه همه را به خود جلب می کند. او در فصل بعد نقش اصلی را در زیر و رو کردن موقعیت ها خواهد داشت. ولی او، در این کار تنها نخواهد بود. چون لیلا هم در راه است.
نقش لیلا در سریال سیب ممنوعه
کار اندر در فصل سوم دشوارتر از قبل خواهد شد. شاهیکا سراغ همسر سابقش رفته و یکی هم از راه می رسد که سراغ معشوق تازه اش برود. لیلا قبلا به اجبار با کسی ازدواج کرده که او را نمی خواست. او که هیچ چاره ای برای وضعیت خود نمی بیند، فرار می کند و در مسیر تلاشش برای زندگی جدید، به کایا برمی خورد و این ملاقات زندگی هردوی آنها را به مسیری کاملا متفاوت سوق می دهد.
ابتدا قرار بود کسی که در مسابقه «بهترین مدل جهان» تاج نفر اول را به سر گذاشته بود، یعنی «ایمان کازابلانکا» در نقش لیلا وارد سریال سیب ممنوعه شود اما «توانا ترکای» جای او را گرفت.
توانا ترکای در سال ۱۹۹۰ در استانبول به دنیا آند. بعد از به پایان رساندن دبیرستان وارد دانشگاه شد و در رشته صحنه و اجرای دانشگاه بی کنت ادامه تحصیل داد. از ۹ سالگی در آگهی های تبلیغاتی تلویزیون بازی کرده و در دوره دبیرستان دوره های ویژه آموزش بازیگری را گذرانده است. در سال ۲۰۰۹ در سریال «جدایی» و در سال های ۲۰۱۱-۱۰۱۲ در سریال Yer Gök Aşk بازی کرد. در سال ۲۰۱۴ در سریال Kara Para Aşk بازی کرد و جایزه بازیگر جوان امیدبخش را برای این نقش گرفت. او که دستی هم در خوانندگی دارد در سال ۲۰۱۵ در گروه موسیقی انبه، ترانه ای را که شعر و آهنگ سازی آن هم بر عهده خودش بود اجرا کرد و بسیار مورد پسند قرار گرفت. بعد از آن ترانه tuana را بازخوانی کرد و به مدت ۴ سال با پروژه «برای طبیعت بنواز» همکاری کرد. او در سال ۲۰۱۹ ترانه Diğer Yarım را با Tuna Kiremitçi اجرا کرد.
نقش حلمی در سریال سیب ممنوعه
او دیگر تازه وارد سریال است. همسر سابق لیلا که نام واقعی او عایشه است. حلمی یک آدم خطرناک است و هدفش پیدا کردن لیلا و برگرداندن او به زندگی سابقش است. «حلمی» از قسمت ۵۴ وارد سریال خواهد شد.
جاوید چتین گونر بازیگر بااستعداد نقش حلمی، در سال ۱۹۸۶ در استانبول به دنیا آمد. در دانشگاه هنرهای زیبای میمار سینان در کنسرواتوار دولتی استانبول در رشته تئاتر فارغ التحصیل شد. در سال ۲۰۰۳ با سریال Hayat Bilgisi برای اولین بار جلوی دوربین رفت. در ۲۰۰۶ Yalanci Yarim و در ۲۰۰۷ در سریال Annem ایفای نقش کرد. در سال ۲۰۱۰ در سریال Ustura Kemal بازی کرد و در سال ۲۰۱۴ در فیلم Stajyer Mafia بازی کرد.
نقش نادر در سریال سیب ممنوعه
او رئیس پنهانی شاهیکا است. کسی که سر نخ هایی که به دست و پای شاهیکا بسته شده را گرفته و او را آنطور که می خواهد بازی می دهد. با ورود او که در واقع شریک سابق هالیت است، اتفاقات گذشته برملا می شوند.
«هاکان کاراهان» از قسمت ۵۷ فصل ۳ سریال سیب ممنوعه، در نقش نادر وارد سریال می شود. او در سال ۱۹۶۹ در استانبول به دنیا آمد. بعد از گذراندن دوران دبیرستان برای گرفتن لیسانس به امریکا رفت و در دانشگاه میامی تجارت خواند. بعد از آن مدتی در ژنو مشغول به کار شد و بعد به ترکیه برگشت. او تا سال ۲۰۰۳ در پروژه های تجاری مختلفی مدیر اجرایی بود و نزدیک ۷۰ مقاله از او در نشریات مختلف چاپ شد. دو کتاب شعر از او منتشر شده و دو رمان هم نوشته. در سال ۲۰۰۶ فیلمنامه یک سریال به نام Sağır Oda را نوشت و در این سریال ۳۴ قسمتی نقش Oğuz Bey را بازی کرد. او که از ابتدا با هدف انتقال آثار ادبی نویسندگان ترکیه ای وارد صنعت سینما شده بود، در سال ۲۰۰۷ یک شرکت تولید فیلم به نام «نارسیست فیلم» را با هدف اقتباس آثار ادبی تاسیس کرد و به عنوان اولین کار، حق ساخت ۵ فیلم را بر اساس ۵ اثر ادبی خریداری کرد.
به نظر می رسد با رسیدن این شخصیت های تازه قصه ی سیب ممنوعه باز هم پیچیده تر شود. رازهایی در راهند و دسیسه های تازه برای پنهان نگه داشتن این رازها. چه کسی می تواند رازش را تا انتها پنهان نگه دارد؟ باید دید.
