خلاصه داستان سریال استانبول ظالم قسمت ۶۱ + زیرنویس فارسی
جمره از اینکه ندیم برای همیشه از آن خانه رفته ناراحت است و گریه میکند. در بیمارستان میخواهند از جنک خون بگیرند ولی در لحظه آخر جنک بیرون میآید و از بیمارستان فرار میکند. آگاه نیز به دنبالش میرود. جرن که تست را انجام داده از اتاق بیرون میآید. سحر از اینکارهای آگاه سر در نمیآورد که چرا از جنک و بچه جرن تست دی ان ای میگیرد.
آگاه جنک را دنبال میکند تا اینکه جنک میایستد و از پدرش میپرسد برای چه از او خون میگیرد. آگاه که آن ویدیو را کامل دیده، شک و شبه هایی نسبت به جرن و جنک پیدا کرده است. زیرا در ویدیو جرن بخاطر جنک گریه کرده و با ندیم دردودل میکند. این شک که رابطه ای بین آنها باشد، مثل خوره به جان آگاه افتاده و آرام و قرار ندارد. جنک که حال خراب پدرش را میبیند میخواهد به بیمارستان بازگردد اما آگاه دیگر نمیخواهد. او میگوید که از ندیم نیز خون گرفته اند و بلاخره معلوم میشود که بچه از ندیم است یا نه. جرن با خونسردی به مادرش میگوید که آگاه به همسر و پسر و عروسش اعتماد ندارد. برای همین اینکارهارا میکند. سحر که حال بدی دارد به ویلا بازمیگردد تا حساب پس بگیرد. در این بین، جمره به اتاق آگاه رفته و میپرسد ندیم را به کجا فرستاده اند؟ جمره زیر لب میگوید که بخاطر ندیم همه کار کرده است. آگاه دلیل این حرف را میپرسد که ناگهان سحر با حالی آشفته سر میرسد. آگاه به جمره میگوید که آنها را تنها بگذارد. پس از رفتن جمره، سحر میگوید اجازه نمیدهد کسی به دخترش افترا بزند و تست بگیرد.
شنیز و جنک در مورد کاری که آگاه کرده صحبت میکنند. جنک میگوید که پدرش دیر یا زود از جریان باخبر میشود. او میداند که اگر همه از وجود بچه مطلع شوند، همه چیز بهم میریزد. دیگر نمیتواند در چشمهای جمره و پدرش نگاه کند. شنیز سعی میکند جنک را آرام کند و منتظر نتیجه بشوند. او میگوید اگر موضوع بچه برملا شود، حقیقت های دیگری نیز مشخص میشوند که زیر بار آنها له خواهند شد.
جمره از مادرش در مورد ندیم میپرسد اما سحر به موضوع جنک و جرن فکر میکند و ذهنش آشفته است. سحر نگاه بدی به جنک میکند و از جمره میپرسد که آیا با جنک خوشبخت است یا خیر؟ جمره میفهمد که مادرش چیزی میداند و پنهان میکند. او سراغ جنک رفته و علت این رفتارهارا میپرسد. جنک جمره را دست به سر میکند و جواب درست نمیدهد. شنیز به اتاق آگاه رفته تا در مورد امروز حرف بزنند. آگاه میگوید: «یه خوبی بکن و در مورد این موضوع حرفی نزن. شنیز میخواهد به دیدن ندیم برود که از طریق نورتن میفهمد آگاه ندیم را به جایی فرستاده است.
جیوان داملا را به باشگاه رسانده است و داملا لباس های تنگ ورزشی میپوشد و به گوشی اش را به جیوان میدهد تا در هنگام ورزش از او فیلم بگیرد. جیوان به زیبایی داملا نگاه میکند و ظاهرا در حال عاشق شدن است. او با خود میگوید: « این دختر کجا و تو کجا. مردی که هیکل سیکس پک دارد، مربی داملاست و جیوان حسودی میکند.