خلاصه داستان سریال ترکی آموزگار (معلم) قسمت 17

در این مطلب خلاصه قسمت 17 سریال آموزگار را برای شما عزیزان آماده کردیم ، امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید .

سریال آموزگار قسمت 12

سریال آموزگار قسمت 17

عاکف به معلم ها می گوید که اگر تا ساعت هشت، معلم گناهکار را پیدا کنند کل کلاس را منفجر خواهد کرد. بچه ها به التماس می افتند و تانر می گوید: «همه میدونن که شما دروغ میگین و تا الان به کسی آسیب نرسوندین! » عاکف می گوید: «میتونین این بار امتحان کنین ببینین این کارو میکنم یا نه! » بچه ها بعد از تماس عاکف با معلم ها، به او می گویند: «مگه ما به شما اعتماد نکرده بودیم؟ مگه با هم تو این کار همدست نبودیم؟ »

عاکف می گوید: «بذارین بهتون بگم که من فقط از شما استفاده کردم! من فقط واسه این که اینجا بمونید همچین چیزی گفتم! »

عاکف کمی بعد هم از آنها می خواهد تا معلم گناهکار را پیدا کرده و او را مجبور کنند تا اعتراف بکند و بعد دوباره عینکش را از چشمش در اورده را به چشم می زند و می گوید: «حقیقت مثل یه پازله. یکم فکر کنید و این پازل رو حل کنید. »

وقتی عاکف قصد دارد از کلاس خارج بشود، مروه به بهانه ی این که حرف خصوصی با او دارد، کیسه گوشی ها را برمیدارد و همراه او به آتلیه می برد و وقتی حواس عاکف نیست، گوشی اش را برمیدارد و داخل جیبش می گذارد و در آخر هم به خاطر اشتباهش معذرت خواهی می کند و آنجا را ترک می کند.
زینب بین معلم ها می ایستد و با دیدن تانر هم کمی جا می خورد اما چیزی به یاد نمی آورد.

او به انها می گوید که دیدن آنها می تواند خوب باشد تا او چیزهایی را به یاد بیاورد.
کنان پدر زینب به فرمانده متین زنگ می زند و با نگرانی خبر غیب شدن زینب را به او می دهد.

متین سر برمی گرداند و زینب را بین معلم ها می بیند. کنان به او می گوید که هرطور شده او را از آنجا دور بکند تا عاکف زینب را نبیند. میتن به سمت زینب می رود و او را داخل چادر خودش می برد و می گوید که به خاطر وضعیتش درست نیست که اینجا باشد و به یکی از افرادش میسپارد تا او را به خانه ببرد.

اما کمیسر ییلماز زینب را پشت ساختمان می برد و به او می گوید که تنها کسی که می تواند کمکشان کند خود او است. زینب از کمیسر می خواهد تا معلم ها را ببیند چون دیدن آنها به برگشتن حافظه اش کمک می کند.
بچه ها دور هم جمع شده اند و گیزم عکس تک تک معلم ها را روی تخته می چسباند و از انها می خواهد تا اگر چیز مشکوکی در مورد معلمی دیده اند بگویند. بچه ها با همفکری هم یکی یکی معلم ها را حذف می کنند تا دو تا معلم آخر یعنی هارون و تانر می مانند.

همه موافق هستند که تانر بهترین معلم انها است که به فکر همه بچه ها است و امکان ندارد مقصر او باشد. از طرفی آتش می گوید مقصر اصلی هارون است چون او مربی دو میدانی بوده و از همه به رویا نزدیکتر بوده. نیل و چتین هم که در تیم بوده اند می گویند که استاد هارون اخلاق تندی داشت و خیلی ها به خاطر همین مسئله تیم را رها کرده بودند. اما مینه با بغض می گوید: «منم از تیم جدا شدم.

چیزی از رویا کم نداشتم و استاد ازم خواست تا کلاسای دو نفری شروع کنیم. همه چیز خوب پیش میرفت تا این که من با طغرل وارد رابطه شدم. اون چون به من چشم داشت، نتونست رابطه ی منو و طغرول رو تحمل کنه و سر همین منو از تیم سر هیچی اخراج کرد. »

چتین و نیل به مینه می گویند که شاید او دارد زیاده روی می کند و اشتباه برداشت کرده اما مینه اصرار دارد که استاد هارون آینده ی او را خراب کرده و با گریه کلاس را ترک می کند.
معلم ها پیش زینب می روند. زینب از انها می خواهد تا اگر با معلمی مشکل داشته آن را بگویند.

استاد سیمگه می گوید در همان هفته ای که زینب روانه ی بیمارستان شده، او بحثی با استاد هارون داشته. هارون عصبانی می شود و می گوید که او بی تقصیر است و آنجا را ترک می کند.
مینه در دستشویی است که ناگهان مروه را می بیند که گوشی به دست از یکی از توالت ها خارج شده و با دیدن مینه جا می خورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال آموزگار قسمت 17 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال آموزگار قسمت 18  مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید.

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *