خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 127
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 127 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
زمرد پیش سیدعلی می آید و از اینکه او جان جومالی را نجات داده از او تشکر میکند.
محمود به بیمارستان می آید و حال جومالی را از سیدعلی می پرسد.
سیدعلی با دلخوری میگوید که جومالی به خاطر او روی تخت بیمارستان خوابیده و بیهوش است.
محمود ناراحت و عصبانی می شود و میگوید که او اشتباهی نکرده است.
خلیل مداخله میکند و از محمود میخواهد که همراه ملک به خانه برود. از ویلدان نیز میخواهد که زمرد را ببرد.
زمرد راضی به رفتن نمی شود اما او را راضی میکنند تا کمی استراحت کند.
زمرد و ویلدان نیز همراه ملک و محمود به خانه سیدعلی می روند.
نفیسه او را دلداری میدهد. محمود با دلخوری به خاطر حرفهای سیدعلی به اتاقش می رود و با عصبانیت موضوع را به قدریه میگوید و میگوید که آنها باید از این خانه زودتر بروند.
نفیسه به اتاق محمود می آید و میگوید که سیدعلی تحت فشار است و آنها یک خانواده هستند و باید در این شرایط پشت هم باشند.
ویلدان سعی دارد به زمرد غذا بدهد زیرا از ناراحتی و نگرانی جومالی چیزی نمیخورد.
میتات و زینال در بازارچه هستند و با هم مشغول تمیزکاری و سر و سامان دادم به مغازه ها هستند.
صبح روز بعد، سیدعلی در اتاق جومالی است و او به هوش می آید.
آنها دوباره با یکدیگر بحث میکنند ولی سیدعلی از اینکه جومالی به هوش آمده خوشحال است و خیالش راحت شده است. او به دکتر ها نیز خبر میدهد.
در چند روز آینده، همه با هم متحد شده و مشغول بازسازی و تعمیر مغازه ها می شوند. مغازه سیدعلی و جومالی و زینال آسیب دیده است.
کنعان به خانه آلپای می رود. آلپای که چند روز در خانه تنها بوده، خانه را به هم ریخته و کلافه است.
کنعان از وضعیت خانه ایراد میگیرد. سپس از آلپای میخواهد حاضر شود و به بازارچه بیاید زیرا قرار است جلسه ای بگذارند و همه جمع شوند و اگر او نیاید ممکن است به او شک بکنند. آلپای قبول کرده و حاضر می شود.
صبح سر میز صبحانه، هنگامی که محمود می آید سیدعلی با دلخوری از سر میز بلند شده و می رود.
محمود ناراحت می شود و پیش نفیسه گله میکند و میگوید که سیدعلی هنوز هم او را مقصر میداند.
جومالی از بیمارستان مرخص شده و به خانه می رود.
او میخواهد همراه خلیل به بازارچه برود اما آنها نمیگذارند و به او میگویند که باید استراحت کند و فقط سبزیجات بخورد.
او از اینکه نمیتواند کباب بخورد کلافه است.
عمر با ویلدان تماس میگیرد. ویلدان میگوید که جومالی از خانه باغ به خانه برگشته است.
عمر خوشحال می شود. او سپس با دفنه تماس میگیرد و با خوشحالی میگوید که شنیده است جومالی به خانه آمده است.
دفنه تصور میکند که او منظورش برگشتن از بیمارستان است و میگوید که حال جومالی بهتر است.
عمر متعجب شده و در این باره سوال میکند. دفنه مجبور می شود ماجرا را توضیح بدهد.
اما به او اطمینان میدهد که حال جومالی خوب است.
سیدعلی به دیدن جومالی می آید و سپس آنها با هم بیرون می روند.
عمر دوباره با ویلدان تماس میگیرد تا حال جومالی را بپرسد و از اینکه از او پنهان کرده اند گله میکند.
ویلدان میگوید که به خاطر اینکه او نگران نشود چیزی نگفته بودند.
در پادگان عمر، فرمانده او وقتی نگرانی اش را میبیند به او گوشی میدهد تا با جومالی تماس تصویری بگیرد.
عمر از دیدن جومالی خوشحال می شود و جومالی نیز همینطور.
ملک و میرزا در کارگاه مشغول کار هستند. میرزا از ملک میخواهد کمی استراحت کند و برای چای ریختن بلند می شود.
ملک در این حین دفتر حساب را روی میز میبیند و برمیدارد.
میرزا برای اینکه او متوجه حسابهای درمان خود نشود، سینی چای را به عمد زمین می اندازد تا حواس ملک پرت بشود.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 127 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 128 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .