خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 139

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 139 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 139

صبح در خانه میتات، همه در حال دوندگی و انجام کارهای خود هستند. ملک به نفیسه میگوید که او باید حتما خانه ای پیدا کند، زیرا آنجا شلوغ شده و آنها نظم خانه میتات را به هم زده اند.

محمود صبح به قدریه میگوید که دیگر نمیخواهد به کبابی برای کار برود و می‌خواهد دنبال کار دیگری باشد.

قدریه قبول نمیکند و میگوید که محمود سالهای زیادی آنجا زحمت کشیده و نباید کنار بکشد و آنها منبع درآمد دیگری ندارند. محمود قانع می‌شود.

صبح در خانه جومالی سر میز صبحانه، زمرد با حرص می‌گوید که خلیل قصد دارد خانه باغ را در اختیار ملک بگذارد.

جومالی متعجب شده، سپس به زمرد میگوید که دخالتی نکند، زیرا اگر خلیل چنین قصدی داشته باشد، کسی نمی‌تواند جلوی او را بگیرد.

در کارگاه، ملک با ناراحتی با میرزا و خلیل و ویلدان درد دل میکند و از کاری که سیدعلی با او کرد صحبت میکند.

خلیل میگوید‌ که او جایی برای ملک سراغ دارد. سپس از او میخواهد که با هم بروند.

کرم در باشگاه سر تمرین است و اسلی نیز برای تماشا آمده است. هنگامی که کرم پیش آسلی می آید، آسلی برای او قیافه میگیرد و از بی اهمیتی های کرم شاکی است و از او در مورد جایگاهش سوال میکند.

کرم برای اینکه آسلی را از دست ندهد، میگوید که میخواهد اسلی دوست دخترش باشد. آسلی خوشحال شده و قبول میکند.

زمرد به خانه سیدعلی می رود. او به سیدعلی میگوید که خلیل خانه باغ را برای ملک اماده کرده است.

او سیدعلی را مقصر میداند که با بیرون کردن ملک از خانه اش، موجب دردسر برای آنها شده است. سپس با حرص از آنجا می رود. سیدعلی عصبی و کلافه می شود.

خلیل، ملک را به خانه باغ می برد و به او میگوید که آنجا را آماده کرده و او و بچه ها می‌توانند در آنجا زندگی کنند.

ملک به خاطر نیت خلیل خوشحال شده و از او تشکر میکند، اما میگوید که به خاطر شرایطشان چنین کاری صلاح نیست.

با این حال، خلیل کلید خانه را به ملک میدهد تا هرزمان که خواست به آنجا برود.

در بازارچه، محمود در حال کار است که آلپای آمده و به او بابت رفتن از خانه طعنه می زند و آنها با یکدیگر بحث میکنند.

جومالی آمده و محمود را آرام می‌کند.‌او علت مشکل سیدعلی را میپرسد. محمود میگوید که او اخیرا با همه مشکل دارد و با او نیز بدرفتاری میکند.

خلیل و میرزا کارگاه هستند. سیدعلی پیش آنها می آید و با عصبانیت با خلیل به خاطر دادن خانه باغ به ملک دعوا میکند و میگوید که او متوجه عواقب این کار نیست. خلیل با دلخوری از بیرون کردن ملک ایراد میگیرد.

سیدعلی به روی خودش می آورد که ای بیماری ملک با خبر شده و کار آنها اشتباه بوده که تمام این مدت موضوع را به او نگفته بودند تا از دخترش حمایت کند.

میتات به بازارچه می رود. محمود با دیدن میتات به او طعنه و کنایه می زند و آنها با هم مشغول دعوا می شوند.

سیدعلی سر می رسد و با کلافگی مداخله میکند و میگوید که قصد دارد خانه و مغازه را یک جا بفروشد و سهم هر یک را بدهد تا دیگر به او کاری نداشته باشند و بینشان دلخوری نباشد.

میتات و محمود جا می خورند. سیدعلی می رود. میتات به محمود پیشنهاد میدهد که پیش نفیسه بروند و ماجرا را به او بگویند. آنها همگی در خانه میتات جمع می شوند و در این باره صحبت میکنند.

جومالی و سیدعلی با هم هستند. جومالی اصرار دارد تا مشکل سیدعلی را بداند، اما سیدعلی باز هم به او چیزی نمی‌گوید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 139 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 140 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *