خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 142

همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 142 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.

سریال اسم من ملک قسمت 142

ملک با تعجب به سیدعلی که از پشت سر محمود آمده است نگاه میکند. او نگران می شود و از محمود سوال میکند که چه کسی به او موضوع را گفته است.

سیدعلی سریع خودش را به ندانستن می زند و سوال میکند که آنها در مورد چه چیزی صبحت میکنند و اینکه محمود چرا ناراحت است.

محمود چیزی نمی‌گوید و سیدعلی از او میخواهد سریع تر به مغازه برود. او و سیدعلی می روند.

سیدعلی از اینکه محمود جلوی خودش را نگرفته او را سرزنش میکند. ملک با خودش به این فکر میکند که محمود چیزی به قدریه نگوید، زیرا آن وقت همه موضوع را می فهمند.

در کارگاه، جومالی با حرص جلوی کنعان می رود و در مورد آوردن باقلوا سوال میکند. کنعان میگوید که باقلواها را برای بچه های یتیم گرفته است و قبل آن به کارگاه آمده تا بابت سینی تشکر کند.

جومالی از کنعان میخواهد که برود. سپس به ویلدان هشدار میدهد که حواسش به کنعان باشد.

در بازارچه، آلپای به دروغ به فوندا می‌گوید که کنعان قصد خرید خانه دارد و موضوع به او ارتباطی ندارد. فوندا نیز باور میکند.

محمود و سیدعلی و میتات با هم در پارک می نشینند. محمود با دلخوری و گریه ، از اینکه میتات موضوع را می‌دانسته و به او چیزی نگفته بود گلایه میکند.

سیدعلی توضیح میدهد که ملک نمیخواست کسی او را به خاطر بیماری اش ببخشد. آنها همگی ناراحت هستند.

سیدعلی به این فکر میکند که در جواب اینکه محمود موضوع را از کجا فهمیده است ، به ملک چه بگویند. میتات می‌گوید که گردن او بیندازد تا سیدعلی لو نرود.

ملک به کارگاه می رود و موضوع محمود را به خلیل میگوید و نگران است که سیدعلی چیزی بفهمد.

خلیل میگوید که دیگر وقتش رسیده تا خبر را به همه بگوید، اما ملک قبول نمیکند.

در خانه، زمرد دوباره با ویلدان به خاطر دفنه بحث میکند. ویلدان از نیس و کنایه و تهدیدهای زمرد خسته و کلافه می شود.

شب در خانه، محمود ناراحت است. قدریه علت ناراحتی او را می پرسد، اما محمود چیزی نمی‌گوید و بهانه می آورد. او به قدریه میگوید که خانه باغ را سیدعلی فروخته است و باید در آن خانه بمانند.

سر میز شام، محمود با دیدن ملک دوباره گریه اش میگیرد. سیدعلی به بهانه خرید باقلوا از محمود میخواهد بیرون برود.

ملک نیز به بهانه ای بیرون می رود تا با محمود صحبت کند. محمود میگوید که این خبر را از میتات شنیده است. ملک از میتات کلافه می شود.

بعد از شام، قدریه در مورد خانه باغ با سیدعلی صحبت میکند و به روی خودش نمی آورد که با محمود صحبت کرده است.

سیدعلی میگوید که بابت کارهای کارگاه پول لازم بوده و آنجا را فروخته است، اما بعد از زایمان قدریه، جای بهتری برای آنها می خرد.

آخر شب ، ملک با میتات تماس میگیرد و بابت خبرچینی از او گله میکند. میتات به او حق میدهد و میگوید که بین صحبت از دهانش در رفته است.

ملک از میتات میخواهد که این بار وسایل اضافه که خانه او مانده بود را به عمارت بیاورد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 142 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 143 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *