خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 155
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 155 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
صبح روز بعد، دفنه بیدار شده و حاضر می شود تا برای بدرقه عمر برود. ملک بیدار می شود و دفنه متوجه می شود که او تب دارد. ملک میگوید که حالش خوب است، اما دفنه اصرار دارد که جایی نمی رود و پیش ملک میماند .
او سپس با عمر تماس میگیرد و خبر میدهد که ملک حال ندارد و او نمیتواند برای دیدنش برود. آنها با هم تلفنی خداحافظی میکنند. دفنه برای رفتن عمر ناراحت و دلگیر است.
خلیل به جومالی میگوید که دوست وکیلش گفته است که آنها میتوانند با جمع کردن امضا از کسبه دیگر بازارچه، مانع فعالیت کنعان بشوند. جومالی با سیدعلی تماس میگیرد و این خبر را میدهد تا با هم امضا جمع کنند.
محمود پیش میتات در پارک می رود و ماجرای روز گذشته و آشتی ملک و سیدعلی را تعریف میکند. میتات برای هر دوی آنها خوشحال می شود و خیالش از بابت ملک راحت می شود. محمود در مورد ماجرای بدهی او به کنعان سوال میکند. میتات میگوید که خودش مسأله را حل میکند.
سیدعلی به همراه ملک به کارگاه می رود . ملک به خلیل میگوید که امروز سیدعلی او را به کارگاه رسانده است.
جومالی و خلیل متعجب شده و متوجه می شوند که آنها آشتی کرده اند و ملک میداند که همه از بیماری اش خبر دارند. جومالی ملک را دلداری داده و میگوید که همگی از او حمایت میکنند.
ویلدان به خاطر ماجرای کلاهبرداری ظروف کارگاه، به کنعان شک میکند، زیرا او به کنعان گفته بود که به ظرف احتیاج دارند و سپس سریع فروشنده پیدا شده بود.
بعد از رفتن سیدعلی و جومالی، ملک و خلیل با هم صحبت میکنند. ملک با خوشحالی تعریف میکند که چقدر رابطه اش با سیدعلی خوب شده و همیشه آرزوی این روزها را داشته است.
عمر بن منطقه جنگی لب مرز می رسد. او با دفنه تماس میگیرد و خبر میدهد که رسیده است.
ویلدان با کنعان سر قرار می رود. او به کنعان میگوید که حس میکند ماجرای کلاهبرداری کار او بوده است.
کنعان خودش را ناراحت نشان داده و به او بر میخورد. همان لحظه، فوندا در پارک آنها را از دور میبیند. کنعان با دلخوری از ویلدان خداحافظی کرده و می رود.
در بازارچه، سیدعلی و جومالی امضاها را جمع میکنند. وقتی کنعان به بازارچه می آید، آنها برگه را به او نشان داده و میگویند که او دیگر نمیتواند به فعالیت ادامه دهد.
کنعان قبول کرده و مقابل آنها، نقشه جدید بازارچه را پاره میکند. ملک و خلیل نیز که به بازارچه آمده اند، خوشحال می شوند. آنها سپس همگی دور میز می نشینند تا از کبابهای سیدعلی بخورند.
آلپای با حرص از دور به آنها نگاه میکند و به کنعان میگوید که هیچکدام از نقشه های او تا الان جواب نداده و آنها خوش و خرم دور هم جمع هستند. او سپس چک های میتات را برداشته و بیرون می رود.
شب وقتی آلپای به خانه می رود، فوندا به او میگوید که کنعان خودش پنهانی با ویلدان در رابطه است. آلپای عصبانی شده و به سمت بازارچه می رود.
در خانه میتات ، دو نفر شرخر دم خانه آمده و با تهدید به میتات میگویند که تا فردا باید پول را آماده کند. میتات عصبی شده و سیران به شدت ترسیده و نگران است. بعد از رفتن آنها، سیران به خاطر دیدن چنین روزهایی با میتات دعوا میکند.
در بازارچه، آلپای سراغ کنعان رفته و به او میگوید که فهمیده است او به خاطر ویلدان بیخیال انتقام شده است و برای همین کاری نمیکند. کنعان چنین چیزی را انکار میکند و میگوید که آن ماجرا متفاوت است.
همان لحظه میتات نیز به آنجا آمده و بی مقدمه شروع به کتک زدن آلپای میکند . وقتی کنعان می فهمد که آلپای چک ها را دست کسی داده است، از آلپای عصبانی می شود و با او به خاطر بی فکری هایش دعوا میکند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 155 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 156 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .