خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 158
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 158 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
ملک حاضر شده تا به کارگاه برود. او از دفنه میخواهد که همراهش بیاید تا سرگرم باشد، اما دفنه حوصله ندارد. سیدعلی از دفنه میخواهد که همراهش به مغازه بیاید تا به کمک یکدیگر برای شب غذا درست کنند. او دفنه را ترغیب میکند و دفنه قبول میکند.
در کارگاه، ملک و ویلدان در مورد نگرانی دفنه و وضعیت عمر صحبت میکنند و به یکدیگر امیدواری میدهند. خلیل پیش ملک می آید و میخواهد با او صحبت کند. او به ملک میگوید که روز گذشته او را از سیدعلی خواستگاری کرده است.
ملک غافلگیر و هیجانزده می شود. خلیل میگوید که سیدعلی مخالفتی نکرده است. او سپس ملک را داخل اتاق می برد و جعبه حلقه ازدواج بیرون آورده و به او میدهد. ملک خوشحال و معذب می شود. خلیل از ملک جواب میخواهد، اما ملک سکوت کرده است.
عمر در منطقه جنگی به همراه همرزمانش مشغول مبارزه است. یک نفر با بمب انتحاری سمت آنها می آید و قبل از زدن دکمه بمب، یکی از مبارزان او را هدف قرار میدهد و خطر رفع می شود.
ویلدان سر قرار با کنعان می رود. او به کنعان میگوید که در موردش اشتباه کرده و به او بابت کلاهبرداری ظروف تهمت زده است و سپس معذرت خواهی میکند. کنعان میگوید که ایرادی ندارد.
در بازارچه، دفنه به همراه سیدعلی و جومالی نشسته است. آلپای او را میبیند و از او میخواهد پیشش بیاید. دفنه میگوید که به خاطر سیدعلی به بازارچه آمده و میخواهد پیش او باشد. آلپای حرصش میگیرد و داخل مغازه می رود.
وقتی کنعان به مغازه می رود، آلپای با صدای بلند به جومالی بابت عمر طعنه می زند. کنعان از آلپای عصبانی شده و او را داخل می برد و با او دعوا میکند.
آلپای با حرص میگوید که کنعان گویا فراموش کرده است که آنها باعث مرگ پسرش بوده اند و به خاطر اینکه عاشق ویلدان شده، همه چیز را نادیده میگیرد. کنعان عصبانی شده و از او میخواهد که ادامه ندهد.
محمود و دفنه مشغول درست کردن کباب برای شب هستند. میتات به مغازه می آید تا با سیدعلی صحبت کند. او به سیدعلی میگوید که صاحب مغازه سیران قصد فروش آنجا را دارد و آن وقت سیران بیکار می شود.
سپس از سیدعلی درخواست میکند که به جای خرید مغازه برای او، داروخانه را برای سیران بخرد. سیدعلی قبول میکند.
آسلی با کرم قرار میگذارد. او قبل از رفتن سر قرار، به عمد به سر خود ضربه می زند تا کبود بشود. سپس به کرم میگوید که فوندا به خاطر رابطه او با کرم، با او درگیر شده است و او سرش آسیب دیده است.
سپس با حسرت میگوید که اگر کرم شب گذشته از بازی مسابقه فوتبال پول را میگرفت، او میتوانست برای خودش هتل یا خانه ای بگیرد تا دیگر در خانه آلپای نباشد. کرم متاثر می شود و دوباره با آسلی سراغ مسابقه فوتبال می رود.
میتات به داروخانه می رود و به صاحب مغازه که در حال فروش مغازه به مشتری است، میگوید که خودشان میخواهند مغازه را بخرند. سیران متعجب می شود. صاحب مغازه قبول میکند و مغازه را به آنها میفروشد. سیران خیلی خوشحال شده و میتات را بغل میکند و از او تشکر میکند.
در کارگاه، ملک با دکتر خود تماس میگیرد و میگوید که دوباره خونریزی بینی داشته و دردش زیاد شده است. دکتر میگوید که آنها انتظار چنین علایمی را داشته اند،و فقط باید منتظر پیدا شدن مغز استخوان باشند، در غیر این صورت ملک زیاد عمر نمیکند. ملک ناراحت می شود.
در بازارچه، سیدعلی پیش جومالی می رود و در مورد حرفهای خلیل و درخواست ازدواجش با ملک به جومالی میگوید. جومالی میگوید که خودش دیروز حرفهای آنها را شنیده و در جریان است.
سپس میگوید که خلیل از زمانی که ملک رفته است، زندگی نکرده است و آنها در تقدیر یکدیگر هستند، پس بهتر است یا خودش و سیدعلی دخالتی نداشته باشند و مخالفتی نکنند.
میتات با سیدعلی تماس میگیرد و میگوید که فردا صبح همگی به داروخانه بروند. سیدعلی به خانه رفته و این خبر را به بقیه میدهد. وقتی قدریه میفهمد که سیدعلی برای سیران مغازه خریده، حسادت میکند.
آخر شب، آلپای پنهانی وارد کارگاه می شود تا آن مجسمه عتیقه را آنجا بگذارد.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 158 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 159 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .