خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 180
همراهان عزیز سلام در این بخش خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک قسمت 180 را برایتان آماده کرده ایم.
امیدواریم از مطالعه این قسمت لذت ببرید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
در روستای خلفتی، نفیسه برای ملک تعریف میکند که زمانی او و محمد عاشق یکدیگر بوده و قصد ازدواج داشته اند. آنها با یکدیگر نامزد میکنند، اما درست یک ماه قبل از عقد، مادر ملک فوت میکند، و نفیسه به خاطر تنها شدن سیدعلی و شرایط او، تصمیم میگیرد که ازدواج نکند و به میتات و بچه ها رسیدگی کند، زیرا محمد به خاطر مادرش نمیتوانست از شهر خودشان به آنجا بیاید و نفیسه نیز نمیخواست برود. محمد جدایی را قبول نداشته و به نفیسه گفته بود که منتظر میماند تا شرایط بهتر شود، اما نفیسه حلقه را پس داده بود.
طبق نامه ای که به دست نفیسه رسیده بود، چند سال بعد که مادر محمد فوت کرده بود ، محمد به آدانا آمده و میخواست دوباره با نفیسه حرف بزند تا ازدواج کنند، اما او نفیسه را در کوچه به همراه میتات دیده بود و تصور کرده بود که نفیسه ازدواج کرده است و برای همین پشیمان شده و برگشته بود. او سالها بعد بیمار شده و سرطان گرفته بود و زمانی که فهمید نفیسه ازدواج نکرده، دیگر دیر شده بود و تصمیم گرفت نفیسه را با بیماری اش اذیت نکند. نفیسه با افسوس همه این ماجرا را برای ملک و اکراه، دختری که در خانه محمد است و محمد سرپرستی او را به عهده گرفته بود, تعریف میکند و میگوید که تمام این سالها محمد به خاطر نفسه ازدواج نکرده بود.
سیدعلی در بازارچه سراغ نفیسه را میگیرد. محمود میگوید که گویا او به خلفتی رفته است. سیدعلی با ملک تماس میگیرد و ملک میگوید که نفیسه برای دیدن دوستش به آنجا رفته است و با هم برمیگردند. سیدعلی ماجرای به هم خوردن نامزدی و اخراج شدن کرم را نیز می شنود و از اینکه در این مدت که خانواده اش را به جومالی سپرده بود چنین اتفاقاتی افتاده ناراحت می شود و با جومالی بحث میکند.
در کارگاه، میرزا به بهانه تعمیر کشتی اش، به حالت قهر کلید کارگاه را تحویل خلیل میدهد و از آنجا می رود.
در خانه زمرد از گلشاد به خاطر آمدنش تشکر میکند و از او میخواهد که به عمر نگوید که زمرد از او خواسته است که برگردد.
نفیسه از اکراه میخواهد که حاضر شود و همراه آنها برود.
در بازارچه، ادریس، شاگرد کنعان به مغازه آمده و به آلپای میگوید که کنعان قصد رفتن دارد و دیگر به آنجا نمی آید و بهتر است او نیز به فکر کار دیگری باشد و از آنجا برود. آلپای جدی نمیگیرد.
شب سیدعلی به خانه رفته و سوغاتی های سیدعلی کوچک را میدهد و او را خوشحال میکند. کمی بعد نفیسه و ملک و اکراه به آنجا می روند. نفیسه اکراه را معرفی کرده و میگوید که از این به بعد پیش آنها میماند.
در خانه زمرد، ویلدان میگوید که عمر به همراه خلیل و میرزا و خانواده ملک به خانه باغ می روند. زمرد عصبی و کلافه می شود. جومالی با طعنه به او میفهماند که خلیل عاشق ملک است و او باید این را بپذیرد. زمرد به عمد از گلشاد میخواهد که حاضر شود و همراه عمر به باغ برود.
جومالی برای زمرد تعریف میکند که خلیل با عصبانیت در بازارچه در مورد کنعان به همه هشدار داده است و او را دعوا کرده است، اما آنها علت را نمیدانند. ویلدان از شنیدن این قضیه نگران می شود اما چیزی به روی خودش نمی آورد.
ملک و دفنه و کرم حاضر شده و به خانه باغ می روند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال اسم من ملک قسمت 180 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال اسم من ملک قسمت 181 مراجعه فرمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .