خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 112

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 112 همراه شما هستیم.

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 112

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 112

طولی نمی کشد همه که از ان کیک و چای آغشته به گیاه مخصوص خورده اند زیر خنده می زنند و خوشحال هستند. ادا روی تابلوی مقابل خودش را می بیند و با ناراحتی می گوید: «اون منم که با عشق منتظرم! » سرکان وقتی به تابلو نگاه می کند ادا را می بیند که تنها بین گل ها نشسته و خیلی جا می خورد اما بعد زیر خنده میزند! آیفر و آیدان و سیفی هم الکس را می بینند و کمی می ترسند و بعد وقتی می بینند ادا و سرکان مشغول صحبت با هم هستند، انها را تنها می گذارند و از آشپزخانه زیر نظرشان می گیرند تا ببینند همه چیز خوب پیش می رود یا نه.
ادا و سرکان هروقت به هم نگاه می کنند خنده شان می گیرد و زیر خنده می زنند. سرکان می پرسد: «ما چرا اینجاییم؟ » ادا می گوید: «تو دنیا؟ برای دوست داشتن و دوست داشته شدن. » اما سرکان می گوید: «به نظر من برای موفق شدن اینجاییم! » ادا می گوید: «واقعا هم که یه رباتی سرکان! » و زیر خنده میزند و می گوید که سرکان شبیه مجسمه ای شده که بالجا برایش خریده! سرکان هم با خنده ی او زیر خنده میزند. سرکان از ادا می خواهد تا همه چیز را برایش تعریف کند اما ادا می گوید: «هی من تعریف کنم و تو چیزی یادت نیاد؟ عمرا! » سرکان ناگهان احساس می کند که خیلی گرسنه است و ادا هم همینطور و به خاطر همین بلند می شوند و با هم ساندویچ درست می کنند و آن را می خورند. بعد ادا به سقف نگاه می کند و ستاره سیریوس را می بیند و به سرکان هم نشانش می دهد. ادا که حرصش گرفته سرکان چیزی را به خاطر ندارد، با بالش مدام به سر او می زند. سرکان می گوید که هیچ چیز به خاطر نمی اورد و کیک بزرگی به ادا می دهد تا آن را بخورد! ادا کنار سرکان دراز می کشد و می گوید: «من میدونم تو هنوزم دوستم داری. جوری که نگاه میکنی و حتی نگاه هایی که ازم میدزدی تا لوش ندی. » سرکان دوباره چشم از او می گیرد و در دل می گوید: «فکر میکنم وقتی حتی اسممو به زبون میاری قلبم تندتر میزنه. و با صدای بلند می گوید: «قلبم تو دماغمه؟ » و همراه ادا زیر خنده می زنند. ادا کمی بعد دوباره به او نزدیک می شود تا یکدیگر را ببوسند که آیدان و آیفر و سیفی از هیجان زیاد سر و صدا راه می اندازد و از چهارچوب در بیرون می افتند و باعث می شوند سرکان و ادا هم از هم فاصله بگیرند.
صبح وقتی ادا از خواب بیدار می شود، جرن و ملو خیلی خوشحال هستند و می گویند که حتی اگر عقدش دروغین باشد اما باز هم هیجان دارند. ادا با فکر کردن به این که امروز روزی است که باید هرچند به دروغ سر میز عقد با دنیز بنشیند حسابی غمگین می شود. اما ملو می گوید: «من میدونم امروز همه چیز خوب میگذره! »
آیدان هم سراغ سرکان که حسابی توی خودش است می رود و از او می خواهد برود و با ادا صحبت کند اما سرکان کلافه می گوید که ادا دنیز را انتخاب کرده و دیگر راهی نیست.
دنیز لباس عروسی ادا را برایش می آورد و ادا بغضش می گیرد و با دیدن عکس های دو نفره شان با سرکان گریه می کند.
آیدان اصلا دوست ندارد به عقد ادا برود و وقتی سیفی اصرار می کند، آیدان می گوید: «مراسم عقد ادا برای من مراسم تشییع جنازه ست. » و به خاطر همین هم همراه سیفی با لباس یک دست مشکی وارد مراسم می شوند.
ادا لباس عروسش را پوشیده اما چون خبری از امدن سرکان نشده می گوید: «مگه قرار نبود همه اینا به خاطر سرکان باشه؟ اون که نیست. بیاین بیخیال شیم. » اما دنیز می گوید: «این همه آدم واسه مراسم اومدن و قاطی بازی ما شدن. باید جلوشون آبرو داری کنیم. »
سرکان همراه انگین در یک کافه است. پسر قلدری مدام به سرکان تنه می زند و باعث می شود دعوایی سر بگیرد. مشتی به سر سرکان می خورد و ناگهان او همه چیز در مورد ادا را به خاطر می آورد. وقتی انگین متوجه این موضوع می شود سرکان را نگه میدارد تا پسر مشت محکم دیگری به او بزند. سرکان بعد از این دعوا با عجله راه می افتد تا خودش را به ادا برساند.
ادا و دنیز با حضور عاقد بله را می گویند و ادا که تمام مدت منتظر سرکان بوده خیلی ناراحت است. سرکان بالاخره خودش را می رساند و اول به سمت سلین می رود و به او می گوید که همه چیز را به خاطر آورده و دیگر بهتر است تمامش کنند. بعد هم سراغ ادا می رود و می گوید: «من همه چیزو به یاد میارم ادا. من دوستت دارم و اجازه نمیدم ازدواج کنی. » ادا لبخند میزند و او را در آغوش میگیرد و می گوید: «من ازدواج نکردم سرکان. اینا همش به خاطر این بود تا تو همه چیزو به یاد بیاری. » که عاقد از ان طرف می گوید: «این ازدواج یه ازدواج کاملا واقعی و منم یه عاقدم واقعیم. این دو نفر واقعا زن و شوهر شدن. » ادا با ناراحتی به دنیز خیره می شود و نمیداند باید چه بگوید.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 112 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 113 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *