خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 29

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 29 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 29

آیفر می فهمد که به خاطر بدهی های زیادش به بانک به مشکل برخورده.

فیفی قول می دهد در این کار کمکش کند و آیفر هم از او قول می گیرد تا ادا چیزی در این مورد نداند.

وقتی ادا از خانه بیرون می رود سرکان دنبالش آمده… برای روز اخر هردو کمی غمگین هستند.

سرکان به ادا می گوید که اگر بتوانند به فکرت ثابت کنند که کان پولی ندارد تا هتل را بسازد و ورشکست شده و بنابراین از مواد شیمیایی استفاده خواهد کرد، می توانند پروژه را مال خودشان بکنند.

وقتی آیدان می فهمد که آلپ تکین قرار است منشی جدید برای خودش بیاورد، حساس می شود که نکند دختر جوانی را انتخاب کند.

او همراه آلپ تکین رزومه ها را بررسی می کند اما به بهانه ی آلپ تکین را جایی می فرستد و خودش مشغول پاره کردن رزومه ی دختران جوان می شود که آلپ تکین از راه می رسد و با تعجب می پرسد: «آیدان تو رو من حساس شدی؟! »

آیدان وانمود می کند که اینطور نیست اما بعد آلپ تکین می گوید: «خودت میتونی گزینه هارو ملاقات کنی و یکیشو واسم انتخاب کنی. »

آیدان قبول می کند و کمی بعد با دختران زیبا و جوانی که برای کار منشی گری رزومه فرستاده اند را ملاقات می کند اما هرکدام را به بهانه های مسخره رد می کند تا این که با پیرزنی 60 ساله روبرو می شود و فورا با خوش برخوردی او را قبول می کند!!

وقتی ادا همراه سرکان وارد شرکت می شود، همه کارکنان از این که ادا دوباره برگشته خوشحال می شوند.

اردم و لیلا هم از این که حدس می زنند ادا و سرکان دوباره آشتی کرده اند، ذوق می کنند.

سلین آنها را می بیند و به پیرل می گوید: «اونا زندگیشون رنگی و شاده اون وقت زندگی من تیره و تاریکه…. »

پیرل از انگین می خواهد تا در وقت استراحتشان با هم قهوه بخورند.

انگین باز قبول نمی کند و پیرل ناراحت می شود.

انگین به جرن زنگ می زند و می گوید: «من کار اشتباهی کردم؟ من هربار دارم پیشنهاد پیرل رو رد میکنم! »

جرن می گوید: «چون اینجوری بیشتر جذبت میشه! اما الان وقتشه تو خونه ت واسه شام دعوتش کنی. »

انگین می گوید: «اما من بلد نیستم شام درست کنم! » جرن هم قول می دهد کمکش کند.

ادا و سرکان متوجه می شوند که کان مقدار زیادی روغن تخم کتان سفارش داده اما بعد خبری از او نبوده.

آنها به سمت اراضی می روند و متوجه می شوند در انباری نزدیک آنجا کان مقدار زیادی مواد شیمیایی پنهان کرده.

سرکان این مدارک را به گوش فیکرت می رساند تا تصمیمش را بگیرد.

سرکان از ادا می خواهد تا به عنوان معمار روی این اراضی کار کنند اما ادا قبول نمی کند و فورا از سرکان می خواهد تا او را به خانه برساند.

انگین سراغ پیرل می رود و از او دعوت می کند تا به خانه اش بیاید.

پیرل فورا قبول می کند و خوشحال می شود. وقتی جرن و انگین در خانه هستند، انگین خیره به او می ماند و وقتی جرن هر حرکت کوچکی می کند انگین روی او زوم می کند.

جرن دستان و شانه ی او را نوازش می کند که انگین می ترسد و با گفتن این که باید به فروشگاه برود خانه را ترک می کند.

کمی بعد که پیرل به خانه می اید با دیدن جرن جا می خورد و فکر می کند که انگین با او قرار داشته.

جرن از او دعوت می کند داخل بیاید و توضیح می دهد که او فقط برای کمک انجاست!

همان موقع پیامی به هردو ارسال می شود که انگین گفته به خاطر یک مشکل خانوادگی نمی تواند امروز خودش را برساند!

پیرل عصبانی می شود اما بعد می گوید: «این میز برای دو نفر چیده شده. پس بهتره هردومون لذتشو ببریم! » جرن هم قبول می کند.

وقتی سرکان ادا را به خانه می رساند، از او می پرسد که مشکل چیست؟

ادا در حالی که چشمانش پر از اشک شده می گوید: «مشکل تویی! موضوع بی احساس بودن و مغرور بودن توئه. تو از من یه معذرت خواهی کوچیک هم نکردی! » و به خانه می رود.

انگین به سرکان می گوید: «من امروز صبح هول کردم! تا دیروز هیچ زنی تو زندگیم نبود و حالا شده بود دوتا! باید فرار میکردم! »

سرکان فکرش جای دیگری است و انگین برای هم فکری با او پیشنهاد می دهد تا به عنوان معذرت خواهی چیزی برای ادا بخرد.

سرکان تصمیم می گیرد برای ادا گل بخرد و صبح زود سراغ آیفر می رود تا دسته گلی از طرفش برای ادا بفرستد.

آیفر لبخند می زند و از سرکان می خواهد خودش دسته گل را برای ادا تزئین بکند و در آخر هم یادداشتی برای او بنویسد.

سلین که از رفتارهای سرد فرید خسته شده از او می خواهد بنشیند تا با هم صحبت کنند.

فرید می گوید: «آره در مورد عشق تو به سرکان و حس من نسبت به تو حرف بزنیم! تو متوجه نیستی چقدر عاشقتم سلین! برای همین من یه تصمیمی گرفتم! »

وقتی ادا پیش آیفر می رود، آیفر لبخندزنان گلدانی که سرکان برای او تزئین کرده را به او می دهد.

ادا هیجان زده می شود و یادداشت سرکان را می خواند: فرشته خانم میتونی منو ببخشی؟ ادا با دیدن گل زیبا و یادداشت سرکان، لبخند می زند و مستقیم به شرکت می رود و قول می دهد قرارداد را از سر بگیرند.

او می گوید: «این قرارداد کمتر از 40 روز دیگه تموم میشه. یا اگه سلین و فرید زودتر تصمیم به ازدواج بگیرن بازم کنسله.. »

سرکان قبول می کند و دست ادا را می گیرد و انگشتر او را دوباره به انگشت او برمی گرداند.

همان موقع سلین و فرید وارد اتاق می شوند و سلین می گوید: «ما یه تصمیمی گرفتیم. واسه اخر هفته قراره ازدواج کنیم. »

سرکان و ادا جا می خورند و به آنها خیره می شوند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 29 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 30   مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *