خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 71

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 71 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 71

از طرفی دختری به اسم بالجا که از زندگی اش ناامید شده همراه دوستش سوزی در کافه نشسته.

سوزی با دیدن فال بالجا با هیجان می گوید: «فالت خیلی خوبه! امروز یا فردا از طرف یه شرکت معماری بزرگ بهت زنگ میزنن! بعدشم اونجا برات یه عشق بزرگی رو میبینم. کسی که اسمش با س شروع میشه و فامیلیش با ب! مطمئن باش به حرفام میرسی! » همان موقع از طرف شرکت آرت لایف، به بالجا زنگ می زنند و از او می خواهند تا برای مصاحبه خودش را به شرکت برساند. بالجا با هیجان به خانه می رود تا آماده بشود.

وقتی بالجا با ظاهری زیبا و شیک وارد شرکت می شود، چشم همه مات و مبهوت او می ماند. او برای اطمینان از لیلا می پرسد: «فامیلی آقا سرکان، بولات بود درسته؟ » لیلا تایید می کند و بالجا با خوشحالی وارد اتاق سرکان می شود.

ادا با دیدن او جا می خورد و قیافه اش گرفته می شود. بالجا با اعتماد بنفس بالایی شروع به صحبت می کند که توجه سرکان را به خودش جلب می کند.

بعد از صحبت هایشان سرکان به او می گوید که تا فردا خبر قبول شدنش را به او خواهند داد.

بالجا به محض خارج شدن از اتاق، به سوزی زنگ می زند و می گوید: «سرکان بولات همونیه که قراره عاشقش بشم. بعد این همه حرفاتو قبول دارم سوزی.» سلین که حرف های او را می شنود، جلو می رود و از بالجا می خواهد به اتاقش بیاید و کمی در مورد مدیر پیار بودن با او صحبت می کند. بعد هم اطلاعاتی در مورد سرکان به او می دهد تا زودتر بتواند خودش را به او نزدیک کند.

وقتی سرکان از ادا می پرسد که نظرش در مورد بالجا چیست، ادا برای این که ثابت کند حسادت نمی کند فورا می گوید: «همین الان استخدامش میکنیم! » و به بالجا این خبر را می دهد. بالجا هم با خوشحالی از همان ساعت شروع به کار می کند.

وقتی انگین به پیرل اصرار می کند تا با مادرش دیدار داشته باشند، پیرل از کوره در می رود و به او می گوید: «من قبول کردم باهات هم خونه شم انگین اما چیزی نگذشته ازم میخوای با مادرت هم آشنا شم. این تهش به کجا میرسه؟! » و با عصبانیت اتاق او را ترک می کند.

خبرنگارها که خبر جدا شدن آیدان و آلپ تکین را شنیده اند جلوی خانه صف بسته اند. آیدان با استرس این خبر را به سرکان می دهد تا خودش را برساند.

وقتی بالجا از این موضوع باخبر می شود می گوید: «میونه م با خبرنگارها خیلی خوبه. میتونم مانع از این بشم که خبر رو رسانه ای کنن. » سرکان همراه او و ادا به سمت خانه می رود.

بالجا در عرض چند دقیقه خبرنگارها را با آتوهایی که در دستش دارد رد کارشان می فرستد. آیدان از او به خاطر فرز بودنش خوشش می آید.

بعد هم همراه سیفی لیستی از کسانی که باید راضی شان کنند تا در رای گیری انتخابات انجمن فردا به او رای بدهند را به آنها نشان می دهد.

او از ادا می خواهد تا زنی به اسم لمان را راضی کند و بالجا هم از آیدان می خواهد تا گروهی که هیچ وقت در انجمن رای نمی دهند را مجاب کند.

سرکان و ادا به آتلیه هنری لمان خانم می روند. سرکان سعی می کند با خرید یکی از آثار او و بعد حرف زدن در مورد رای گیری، نظر او را عوض کند اما لمان می گوید: «نسرین خانم تو این مدت که مدیر بودن خیلی به قوی شدن انجمن کمک کردن من از رای م برنمیگردم. » ادا تصمیم می گیرد از راه دیگری او را راضی کند و با علاقه مند نشان دادن خودش به کارهای او، با لمان صمیمی می شود.

بعد لمان انها را به کارگاه خصوصی اش می برد و کار با گل را یادشان می دهد. سرکان و ادا همراه هم مشغول شکل دادن به خاک رس میشوند و بعد از مدت ها خیلی به هم نزدیک می شوند!

بالجا هم به کمک ملو و اردم به گروه های دیگر تماس می گیرند و انها را راضی به رای دادن به آیدان می کنند.

سرکان تصمیم می گیرد یکی از آرزوهایش را به ادا بگوید تا برآورده کند. او می گوید: «میخوام بدون هیچ شرطی به من اعتماد کنی. » اما ادا می گوید: «به این راحتیا نمیشه. »

سرکان هم تصمیمش را عوض می کند و می گوید: «میخوام یه شب سورپرایزم کنی. بدون خبر بیای دم خونه م، فیلم مورد علاقه تم بیاری تا با هم فیلم تماشا کنیم. » ادا هم قبول می کند. اما نمی گوید کی به خانه اش خواهد رفت.

شب ادا در مورد این تصمیم سرکان به دخترها می گوید. دخترها خیلی از این حرکت سرکان و این که تلاش می کند تا تغییر کند خوششان می آید.

از طرفی سرکان هم همان شب منتظر آمدن ادا است که انگین از راه می رسد و با سرکان در مورد پیرل درد دل می کند.

سرکان هم پیشنهاد می دهد تا از پیرل خواستگاری کند. وقتی سرکان سعی می کند انگین را از خانه بیرون کند، فرید در خانه را می زند و به خاطر پنهان کاری اش دوباره از او معذرت خواهی می کند.

کمی بعد هم اردم از راه می رسد. سرکان واقعا کلافه می شود و هر سه آنها را از خانه بیرون می کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 71 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 72   مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *