خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 73

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 73 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 73

ادا با دیدن بالجا آن وقت شب در خانه ی سرکان جا می خورد و با عصبانیت به سرکان که هول کرده و به سمتش می رود می گوید: «با بالجا خوش بگذره سرکان! من میرم! »

سرکان توضیح می دهد که بالجا به خاطر کار انجا امده و الان می رود اما ادا که قصد بالجا را می داند باور نمی کند که همان موقع، بالجا با موذی گری ابتدا یکی از گوشواره هایش را عمدا پشت کوسن مبل می اندازد و بعد هم بلند می شود و با خوشرویی با سرکان خداحافظی می کند و خانه را ترک می کند.

سرکان به زحمت ادا را راضی می کند که آنجا بماند. ادا قبول می کند و به محض دیدن گوشواره ی بالجا می فهمد قصد بالجا چیست و با حرص و عصبانیت می گوید: «تو واقعا قصد بالجا رو متوجه نمیشی؟ باشه! خودم میرم بهش میدم! » و خانه را ترک می کند.

بالجا با خوشحالی در مورد این که به زودی به خانه ی سرکان برخواهد گشت به سوزی می گوید. سوزی هم خوشحال می شود و به بالجا می گوید که فقط کمی صبر کند تا طعم این عشق عالی را بچشد!!

آیدان فکری می کند و تصمیم می گیرد برای این که ادا و سرکان را به هم برساند، اول آیفر را راضی کند و به همین خاطر کمی دراینستاگرام او همراه سیفی می چرخد تا چیزی دستگیرش بشود. او از روی کامنت های شف الکساندر می فهمد که آنها در ارتباط هستند و فکری به سرش می زند.

ادا به محض دیدن بالجا در شرکت گوشواره او را پس می دهد! بالجا کمی جا می خورد اما بعد می پرسد: «شما رابطه تون با سرکان تموم شده؟ » ادا می گوید: «اون یکم پیچیده ست. » بالجا می پرسد: «یعنی هنوز با هم دوستین؟ »

ادا این را رد می کند و بالجا می گوید: «چون مدیر پیار این شرکتم باید این چیزارو بدونم که جلو خبرنگارها کم نیارم! » بعد هم همین حرف های ادا را به سرکان می زند. سرکان از این که ادا رابطه ای بین خودش و او نمی بیند کمی دلخور می شود.

سرکان از ادا می خواهد تا امشب دوباره برای فیلم نگاه کردن به خانه اش بیاید اما ادا قبول نمی کند و می گوید که حتی حق سه آرزو خواستنش را هم باطل کرده است!

بعد سرکان که از گیر دادن های ادا به بالجا کمی کلافه شده با او شرط می گذارد که اگر بالجا به او علاقه ای نداشته باشد، باید یک شب با او شام را در پاریس باشد و ادا هم قبول می کند که اگر گفته اش حقیقت داشته باشد، سرکان باید دیگر بیخیال او بشود. هردو به توافق می رسند.

شف الکساندر به آیفر می گوید که به خاطر تولدش هدیه اش برایش خواهد فرستاد. پستچی هدیه ای به در خانه می فرستد و آیفر با هیجان آن را باز می کند که با شیرینی های مورد علاقه ی ماردینی مواجه می شود.

اما وقتی یادداشت هدیه را می خواند متوجه می شود این هدیه ها از طرف مادرش برایش فرستاده شده و با عصبانیت آن را پس میزند.

سرکان از ادا می خواهد تا برای ناهار به رستورانی بروند ادا نگاهی به بالجا می اندازد و با حرص می گوید: «برو بگو بالجا هم بیاد! تو بگی میاد! » و سرکان قبول می کند. موقعی که دور یک میز جمع می شوند بالجا دقیقا غذایی که سرکان انتخاب کرده را انتخاب می کند.

ادا که منظور او را خوب میداند، از زیر میز با پا به سرکان می زند اما سرکان این را دلیلی بر این که بالجا از او خوشش آمده نمی بیند.

بعد بالجا از علاقه اش به ستاره ها می گوید و وقتی ادا می پرسد: «مهم ترین چیز برات تو زندگیت چیه؟ » بالجا نگاهی به سرکان می اندازد و می گوید: «عشق! » ادا مطمئن می شود که بالجا به سرکان علاقه دارد اما سرکان همچنان حرف او را قبول نمی کند.

همان موقع افه به ادا زنگ می زند و سرکان که کمی روی این موضوع حساس است، از بالجا می خواهد آنها را تنها بگذارد تا در این مورد این که افه چه کاری با او داشت بپرسد. ادا هم به او جواب سربالا می دهد و رستوران را ترک می کند!

کمی بعد هدیه ی الکس به دست آیفر می رسد و آیفر با دیدن چاقوی آشپزی حرفه ای، آن را برمیدارد و یادداشت و هدیه ی مادرش را تکه تکه می کند!

بالجا به سوزی در مورد این که رابطه ی ادا و سرکان با این که تمام شده هنوز هم قوی هست و سرکان به ادا اعتماد دارد می گوید. سوزی به بالجا می گوید که بهتر است خودش این رابطه را بهم بزند.

از انجایی هم که ملو بالجا را زیرنظر دارد وقتی می فهمد در ساعات اداری به جایی رفته سعی می کند هرطور شده سر از کارش در بیاورد.

آیدان به دیدن آیفر می رود و با گفتن این که قصد دارد در خیریه از شف الکساندر و خود آیفر کمک بگیرد سعی می کند او را راضی کند تا به سمت خودش بکشد اما آیفر می گوید که علاقه ای به این کار ندارد چون نمی خواهد با بولات ها کاری داشته باشد.

سرکان برای برنده شدن در یک مزایده خیلی مهم کل اکیپ را جمع می کند و به هرکدام مسئولیتی میسپارد. از ادا هم می خواهد تا بهترین شرکتی را که می توانند با آن همکاری داشته باشند را انتخاب کند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 73 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 74   مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *