خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 75
همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 75 همراه شما هستیم
امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.
سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 75
سرکان وقتی می بیند با ادا تنها شده، از او می خواهد همراه هم قهوه بخورند. ادا می گوید: «دیدی من شرطو بردم؟ بالجا واقعا از تو خوشش میاد! »
سرکان این را قبول ندارد و ادا با عصبانیت می گوید: «دیگه چی باید بشه تا باورش کنی و صد در صد مطمئن بشی؟ »
سرکان ادا را به سمت خودش می کشد و به آرامی و لبخند به لب می گوید: «مثلا وقتی به من نگاه میکنی ته دلت برام ضعف میره. وقتی تلاش میکنی هیجانتو نبینم و سعی میکنی چشاتو ازم بدزدی… تو نفست و صدات و بوت، حتی اورگان هات هم اون عشق رو حس کنم… من عشق واقعی رو از صد متری هم حس میکنم ادا! » ادا که از این همه نزدیکی و حرف های سرکان هیجان زده شده، لبخند می زند اما بعد خودش را عقب می کشد و آنجا را ترک می کند.
ملو بالجا را تعقیب کرده و در کافه ای او را زیر نظر دارد. بالجا همراه سوزی در کافه است و متوجه ملو می شود و این را به سوزی هم می گوید و با نگرانی اضافه می کند: «این خیلی بده سوزی. یعنی هم ادا و هم دوستاش به من شک کردن. » سوزی به او می گوید که نگران نباشد و به محض رفتن بالجا، ملو را به سمت خودش می کشد.
ملو که عاشق این است در مورد عشق های نافرجامش صحبت کند، شروع به حرف زدن می کند. سوزی هم از فرصت استفاده می کند و در مورد دوست پسر سابق بالجا که مدام در زندگی اش سرک می کشد می گوید. ملو هم هرچیزی که از سوزی را شنیده به ادا می گوید.
بالجا طبق نقشه ای بسته ی پستی عاشقانه ای که برایش فرستاده می شود را جلو چشم ادا در دست می گیرد و به دروغ اشک هایش را پاک می کند و در این مورد به ادا می گوید: «نمیدونم خوبم یا نه… کار دوست پسر سابقمه. یعنی چیزی که سالهاست ادامه داره… جدایی و آشتی… درسته جدا شدیم اما از یه طرف یه نوت رمانتیک و کلی خاطره زیبا… نمیدونم باید چیکار کنم. ولی من هنوز عاشق اونم. »
ادا جا می خورد و می گوید: «چه خوب. آدم خوش شانسیه. برات خوشحال شدم. » بالجا می گوید: «آدم خوش شانس آقا سرکانه که تورو داره. خیلی بهم میاین. » ادا لبخند می زند و به اتاق سرکان می رود و به او می گوید که شرط را باخته چون از قرار معلوم در زندگی بالجا کس دیگری وجود دارد. سرکان با شنیدن این حرف خوشحال می شود و شرطش را یادآوری می کند.
وقتی ادا برای تولد آیفر او را به پیست اسکی روی یخ می برد تا عمه اش را به یکی از آرزوهایش برساند، سرکان و آیدان و پیرل و انگین و دخترها هم انجا هستند. آیفر خیلی خوشحال می شود.
سرکان و ادا هم دست در دست هم مشغول اسکی می شوند. در آخر سرکان به ادا می گوید: «میبرمت پاریس ادا. اونجا جاییه که به خودم قول دادم روزی با زنی که عاشقشم بهش برگردم. » ادا لبخند می زند و قبول می کند که فردا بعد از معلوم شدن نتیجه مزایده به پاریس بروند.
پیرل با اصرارهای انگین به دیدن پدرش می رود. او جایی دور از شهر، در حالی که منتظر پدرش است با دیدن ماشین او و راننده ای که در را برایش باز می کند، جلو می رود و با نگرانی به پدرش می گوید: «من قراره ازدواج کنم بابا. » بعد هم وقتی پیش انگین برمی گردد، با حالی گرفته به او می گوید که با پدرش صحبت کرده و او هم موافقت کرده است.
فرید به شرکت می آید و ابتدا با قیاقه ای گرفته همه را منتظر نتیجه ی مزایده می گذارد. بالجا با موذی گری نگاهی به ادا می اندازد و لبخند می زند که فرید با خوشحالی می گوید: «معلومه که برنده شدیم. »
سرکان با خوشحالی می گوید: «باید از ادا تشکر کنیم که با وجود این که در ظاهر شرکت انتخابی مشکلی نداشت، ادا با تحقیقات بیشتر فهمید کلی از اون شرکت شکایت شده و لحظه ی آخر تغییراتی انجام داده و با شرکت دیگر توافق کرده اند. » بالجا که حالش گرفته شده به ادا چشم می دوزد.
همان موقع شریک جدید شرکت وارد می شود و ادا با دیدن مادربزرگش شوکه می شود و در حالی که عصبانی است و تعجب کرده می گوید: «مامان بزرگ؟! » سرکان و بقیه با تعجب به ادا چشم می دوزند.
امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 75 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 76 مراجعه فرمایید .
برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .
برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید
نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم
