خلاصه داستان سریال ترکی تو در خانه ام را بزن (عشق مشروط) قسمت 96

همراهان عزیز با سریال ترکی تو در خانه ام را بزن قسمت 96 همراه شما هستیم

امیدواریم از مطالعه این بخش لذت ببرید.

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 2

سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 96

وقتی دنیز حال بد ادا را می بیند از او می خواهد انقدر ناراحت نباشد و به سرکان فکر نکند و تمام تمرکزش را روی سفر فردا بگذارد.
وقتی صبح آن دو به همراه فرید و جرن به کمپ می روند از هوای آنجا و صبحانه ای که مقابلشان است لذت می برند. ناگهان کسی اسم سرکان را می آورد که ادا با نگرانی به دور و اطراف نگاه می کند و می فهمد که سوتفاهم بوده. طولی نمی کشد که سرکان و سلین دست در دست از راه می رسند. همه می فهمند که این کار آیدان بوده. سلین سرکان را به گوشه ای می کشد و می گوید: «کار مامانت خیلی بد بود سرکان. » سرکان می گوید که اگر بخواهد می توانند از انجا بروند اما سلین می گوید: «بذار ادا به این جوری با هم بودنمون عادت کنه. » به میز انها ملحق می شوند. بحث در مورد سفرهایی که دنیز در طول سه سال رفته پیش می آید. سرکان می گوید: «من میدونم چرا دنیز کار و زندگیشو ول کرده و سه سال سفر کرده! چون داشته از کسی یا چیزی فرار میکرده. » دنیز زیرچشمی به ادا خیره می شود. ادا تصمیم می گیرد برای پیاده روی برود که دنیز هم همراهی اش می کند و جرن خیره به انها می شود که از چشم فرید دور نمی ماند.
اردم طبق شرطی که از لیلا و ملو برده خودش را به زور داخل خانه ی آیفر می کند و اتاقی را برای خودش انتخاب می کند بعد هم صبح زود همراه آنها صبحانه ی مفصلی می خورد که باعث عصبی شدن ملو می شود.
وقتی ملو در آتلیه دنیز است تا به کارهایش برسد اردم هم خودش را می رساند. طولی نمی کشد که زن و مردی همراه کالسکه ی بچه شان وارد آنجا می شوند و اردم وانمود می کند که صاحب انجاست و می رود تا برایشان قهوه بیاورد اما وقتی می رسد زن و مرد به خواب رفته اند و اردم از ملو می خواهد بیدارشان نکند که انگین و پیرل از راه می رسند. پیرل کمی بی حال است و مدام حالت تهوع دارد. انگین با دیدن بچه داخل کالسکه دور از چشم پیرل به سمتش می رود و با عشق به او خیره می شود اما وقتی پیرل می رسد قیافه می گیرد و می گوید: «بچه چیه آخه! الان آرومه. بیدار که بشه صدای ونگ ونگش نمیذاره آرامش داشته باشیم. من که اصلا بچه نمیخوام. » پیرل با شنیدن این حرف ها کمی دلخور می شود.
دنیز و فرید و ادا و جرن مشغول درست کردن منقل برای کباب هستند. جرن یاد خاطرات گذشته شان وقتی کوچکتر بودند و منقل درست می کردند می کند که فرید می گوید: «واقعا خودمو کنار شما یه آدمی که از یه دنیای متفاوت اومده حس میکنم. » جرن با عصبانیت می گوید: «اگه نمیخوای برو ملحق شو به سلین و سرکان! » فرید می گوید که منظورش این نبوده و ادا و دنیز به جرن چشم غره می روند! ادا برای جمع کردن هیزم می رود که با سرکان روبرو می شود. وقتی می خواهد از او رو برگرداند، پایش پیچ می خورد و سرکان برای کمک کردن به او او را در آغوش می گیرد و تا کمپ همراهی اش می کند.
آیفر و الکس کنار ساحل هستند که آیدان به الکس پیام می دهد. الکس هم این موضوع را به آیفر می گوید و ایفر که کمی حسادت کرده بلند می شود که برود. الکس هم برای این که از دلش بیرون بیاورد، تصمیم می گیرد همان لحظه به او پیام بدهد و برای یک شب رمانتیک با هم باشند. اما اشتباهی پیام را به آیدان می دهد و آیدان با خوشحالی به سیفی می گوید: «این کار داره درست میشه سیفی! بالاخره به دستش میارم! »
فرید به سمت جرن می رود تا با او صحبت کند. جرن می گوید: «من حرفی با تو ندارم. ذاتا از نگاه هات به سلین همه چیز مشخصه. » فرید می گوید: «میخوای منم بگم چی میبینم؟ فکر میکنی متوجه عشوه ریختن ها و طرز حرف زدنت با دنیز نمیشم؟ تو معلومه که اونو دوست داشتی! » جرن از این که فرید این حقیقت را فهمیده بیشتر عصبانی می شود و به داخل و پیش ادا و دنیز برمی گردد. فرید هم از راه می رسد و ادا و دنیز متوجه دعوای بینشان می شوند. کمی بعد سرکان و سلین هم از راه می رسند و از دیدن چهره ی توی هم هردوی آنها متوجه همه چیز می شوند و سرکان از فرید می خواهد که اگر مشکلی هست به او بگوید. فرید کلافه می گوید: «شما هم بیاین بشینین چیزی برای صحبت کردن نیست. »
وقتی الکس مشغول چیدن میز رمانتیک است ناگهان از پشت سر آیدان از راه می رسد و با عشوه مقابلش می نشیند. الکس نمیداند چطور باید با او رفتار کند که سوتفاهم نشود. اما آیدان که به خاطر این قرار خیلی خوشحال است متوجه رفتار معذب او نمی شود.
ادا از فرید و جرن می خواهد که اگر حتی رابطه شان را تمام کنند حرف های بد به هم نزنند تا حداقل بتوانند دوست بمانند. سلین می گوید: «اگه دو نفر بعد رابطه شون بتونن دوست بمونن این یعنی که هیچ عشقی بینشون نبوده. » جرن لبخند می زند و به فرید می گوید: «شنیدی فرید؟ سلین هیچ علاقه ای به تو نداشته و تو بیخود سر اون رابطه خودتو داغون کردی! » فرید با عصبانیت می گوید: «من خودمو به خاطر کسی داغون نکردم خب؟ یه رابطه ای داشتیم تموم شد. در اصل حیف تو که برای چیزی که اصلا اتفاق نیفتاده خودت رو داغون میکنی! » جرن عصبانیتش بیشتر می شود و جمع را ترک می کند. ادا هم دنبالش می رود اما جرن با عصبانیت از او می خواهد تنهایش بگذارد.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 96 لذت برده باشید ؛در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه سریال تو در خانه ام را بزن قسمت 97 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *