خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 192

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 192 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 192

سدات به بهانه ی خوردن قهوه دودو را به دفتر گوون چلبی می برد و مرد بازیگر را به دودو نشان می دهد و می گوید: «این مرد هارون نام داره. پدر ماویه که توی بچگی اونو ترک کرده. » هارون می گوید: «امیدوارم دخترم منو ببخشه. » دودو جواب می دهد: «ماوی آدم خوش قلبیه تورو خواهد بخشید. » بعد از رفتن دودو سدات هارون را به محل قرار می فرستد و سفارش می کند تا می تواند احساسات ماوی را برانگیخته کند و دلش را به دست بیاورد. اما به جای ماوی سنجر به دیدن مرد بازیگر می رود چون شب گذشته به جای ماوی او به گوشی بازیگر پیغام فرستاده بود و قرار دیدار گذاشته بود. هارون سراغ دخترش را می گیرد و می گوید: «از رفتاری که با ماوی داشتم پشیمونم. میخوام منو ببخشه. » سنجر می خندد و می گوید: «من خودم مدت هاست که دنبال پدر ماویم فهمیدم که اون مرده. حالا با من میای و با کسایی که تورو اجیر کردن روبرو میشی.» مرد که ترسیده با سنجر همراه میشود و به دفتر چلبی می رود. سدات با دیدن بازیگر در مورد ملاقاتش می پرسد که ناگهان سنجر فریاد می زند: «شما دوتا از جون من و خانواده م چی میخواین. » چلبی که جا خورده فریاد می زند: «من جون تورو میخوام! » سدات هم با عصبانیت فریاد می زند: «من هم زنم ماوی رو میخوام. » سنجر می گوید: «اگه دوباره اسم ماوی رو بیاری کشته میشی. » و از آنجا بیرون می رود. چلبی و سدات که از سنجر رو دست خورده اند خشمشان را سر مرد بازیگر خالی می کنند.
ماوی که برای سقط جنین رفته به سنجر زنگ می زند و از او می خواهد به مطب دکتر بیاید و تنهایش نگذارد. سنجر با ناراحتی خدا خدا می کند که ماوی از کارش پشیمان شده و صرف نظر کند.
سنجر در مطب دکتر ماوی را زیر دستگاه سونوگرافی می بیند و صدای قلب بچه را می شنود و با خوشحالی دست ماوی را می بوسد و می گوید: «تو به سرم منت گذاشتی. » ماوی گریه کنان می گوید: «این صدای قلب بچه ی ماست. من ازت ممنونم که بهم جرئت تشکیل خانواده رو دادی.» هردو گریه می کنند.
بورا به الوان که سعی دارد مانع رفتن او به استانبول بشود می گوید: «متاسفانه نمیتونم پیشنهادتو قبول کنم باید برگردم. » الوان با ناراحتی از مغازه ی بورا خارج می شود تا کمی آرام شود. یحیا سراغ الوان می رود و می گوید: «یه خبر برات دارم. قهرمان و جیلان تصادف کردن و مردن. پسرشون گیدیز زنده مونده. این روزا قهرمان دنبال تو میگشته چون فهمیده بوده خواهر گمشده ش تویی و حالا تو تنها فامیل اون بچه محسوب میشی. اگه سرپرستی اونو قبول نکنی به بهزیستی سپرده میشه. ولی اگه قبول کنی و اجازه بدی منم میتونم پدر اون بچه باشم. » الوان در میان حیرت و سکوت اشک می ریزد.
خالصه به دفتر چلبی می رود و به او سدات خبر می دهد که ماوی حامله شده است. سدات با شنیدن این حرف دیوانه می شود و فریاد می زند: «ماوی نمیتونه دختر منو بکشه و دختر مرد دیگه ای رو تو شکمش بزرگ کنه! : چلبی که میداند این خشم سدات کار دست سنجر خواهد داد موذیانه لبخند می زند.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 192 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 193 مراجعه فرمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *