خلاصه داستان سریال ترکی وصلت قسمت 116

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 116 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال وصلت قسمت 116

فریده بین وسایل قدیمی مادرش مجله های لباس های قدیمی و طرح های مادرش را می بیند و انها را به امینه نشان می دهد و فکری به ذهنش می رسد تا برند خودش را داشته باشد اما به خاطر این که به پول نیاز دارد نمی تواند فعلا این ریسک را بکند. امینه از او می خواهد تا از عزیز کمک بگیرد اما غرور فریده این اجازه را به او نمی دهد و می گوید: «نمیخوام احترامی که بینمون هست از بین بره امینه… »
عزیز داخل ماشین از تحسین می پرسد که چرا هیچ وقت در مورد پدربزرگش با او صحبت نکرده. تحسین می گوید که هیچ وقت رابطه ی خوبی با پدرش نداشته و در واقع پدرش هیچ وقت او و کارهایش تایید نمیکرده و بعد اضافه می کند: «بابام کلی فرزند خونده داشت. برای یه روزم شده از ته دل به من پسرم نگفت. » عزیز می گوید: «این داستان خیلی برام آشناست بابا. مثل تو که ریاست رو از من گرفتی و سعی داری کنترلم کنی. » و در آخر می گوید: «شاید تو بتونی مخفی کاری کنی ولی واقعیت مثل ماشین بابابزرگم یه روز آشکار میشه. » و او را دم شرکت پیاده می کند.
وقتی تحسین به بولنت زنگ می زند و در مورد این که چرا انیتا را دزدیده می پرسد. بولنت می گوید که آنیتا زن او است و باید هم پیش او باشد و در اصل این تحسین بوده که به او خبری در مورد این که انیتا در خانه اش بوده را نداده. تحسین می گوید: «من دارم سعی میکنم کرم رو راضی نگه دارم. » بعد هم می گوید: «عزیز بیشتر از چیزایی که حدس میزنم میدونه. » بولنت می گوید: «بهت هشدار داده بودم. تو دست کمشون گرفتی. »
امینه دست فریده را می گیرد و مغازه ای که اجاره کرده تا در آن آشپزی بکند را نشانش می دهد. همانجا آنها با زهرا روبرو می شوند و امینه با دیدن مغازه ای دیگر نزدیک مغازه ی خودش از فریده می خواهد تا او هم همان نزدیکی اتلیه خیاطی اش را تاسیس کند. زهرا که می فهمد فریده استعفا داده می گوید: «به خاطر تحسینه نه؟ من اونو خوب میشناسم. » بعد هم وقتی امینه در مورد طراحی های مادر فریده به زهرا می گوید، زهرا می گوید: «سهیلا خیلی با استعداد بود. اول واسه سرگرمی این کارو شروع کرد اما وقتی متوجهش استعدادش شد میخواست کارش رو گسترش بده…. مطمئنم تو یه روز راهو اونو ادامه میدی فریده و سهیلارو به آرزوش میرسونی. »
عزیز به محله و دنبال فریده می رود که وقتی از جلوی مغازه ی صالح عبور می کنند، صالح به عزیز چشم می دوزد. عزیز هم بعد از چند دقیقه خیره شدن به او جلو می رود. صالح ساعت مهمت را به عزیز پس می دهد و می گوید: «امانت پذیری مسئولیت میخواد. » و داخل مغازه اش برمی گردد.
سلطان که همیشه خودش را دور از همه حس میکرده تصمیم می گیرد نه کاری به شرکت داشته باشد و نه آنجا کار کند.
وقتی یالچین افراد کرم را مقابل خانه ی یامور می بیند به سمتشان می رود و آنها را بازخواست می کند. یامور جلو می رود و یالچین را داخل خانه می برد تا دلیل کارش را که آلیس است نشان او بدهد. در فاصله ی نبود یامور، آلیس وقتی برگه های تحقیق یامور و عکسی از پروانه را می بیند با نفرت آن را پاره می کند. وقتی یامور سر تحقیقاتش برمی گردد و با این صحنه روبرو می شود جا می خورد.

امیدواریم از مطالعه  خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 116 لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال وصلت قسمت 117 مراجعه فرمایید .

برای حمایت از الو سریال لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید .

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *