خلاصه داستان سریال ترکی دختر سفیر قسمت 79

سلام همراهان عزیز در این بخش خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 79 را برایتان آماده کرده ایم.

امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید.

سریال دختر سفیر قسمت 79

گیدیز و ملک وارد عمارت می شوند و گیدیز می فهمد که گاوروک به هوش آمده.

خالصه خانم نوه اش را می بوسد و او را به دیدن گاوروک می برد. الوان هم از گیدیز می خواهد در مورد مسئله ی مهمی صحبت کنند.

آنها به جای خلوتی می روند و الوان می گوید:« از شما می خواهم در حساب و کتاب های شرکت دقت کنید. می ترسم یحیی کار خلافی انجام داده باشد و دوباره مشکلی به مشکلات سنجر اضافه کند چون منکشه افسار یحیی را دستش گرفته و همه اش او را تهدید می کند و می گوید اگر کارهایی که می خواهم را انجام ندهی همه چیز را خواهم گفت.»

گیدیز یاد روزی می افتد که مچ یحیی را با دودو در حال شوخی و خنده گرفته بود ولی چیزی به الوان نمی گوید و در عوض به سنجر زنگ می زند اما گوشی او خاموش است.

گیدیز اینبار به ناره زنگ می زند و گوشی ناره زنگ می خورد اما گوشی دست جیلان، دوست دختر قهرمان جا مانده است. جیلان به قهرمان می گوید شخصی به نام گیدیز زنگ زده و با ناراحتی یاد سنجر می افتد که به خاطر ناره خودش را به آب انداخت و غرق شد، وزیر لب می گوید:« به نظر من او یک قهرمان بود.»

قهرمان که دل خوشی از سنجر ندارد داد می زند:« باز هم این سنجر افه تبدیل به افسانه شد.»

و جیلان متوجه می شود که این زن و مرد همان سنجر و ناره ای هستند که داستانشان دهان به دهان می چرخد.

قهرمان در جواب گیدیز که حال سنجر و ناره را پرسیده می نویسد:« من و سنجر خوبیم. نگران نباشید. فقط می خواهیم کمی خلوت کنیم.»

گیدیز پیام ناره را نشان الوان می دهد و با ناراحتی می کوید:« برای این دو تا هیچ چیز مهم نیست. آنها در حال خوش گذرانی هستند.»

سپس برای عیادت از گاوروک به اتاق او می رود و متوجه می شود که بین اشه، نامزد گاوروک و زهرا سر اینکه چه کسی به گاوروک غذا بدهد دعوا هست و خالصه هم از توجهی که زهرا به گاوروک نشان می دهد حسابی عصبی است.

گیدیز همه را از اتاق خارج می کند و در حال غذا دادن به گاوروک می گوید که از عشق زهرا و او به همدیگر خبر دارد.

گاوروک غمگین می شود و جواب می دهد که او به زهرا امیدی ندارد و بهتر است گیدیز هم به ناره امیدی نداشته باشد.

گیدیز از حرف او کمی دلگیر می شود و لی می گوید:« من می دانم که ناره و سنجر با هم هستند و این را هم می دانم که آکین هنوز دنبال ناره است بنابراین من و تو باید به فکر گیر انداختن آکین باشیم.»

سنجر به سرعت آدمکی درست می کند و در قایق ماهیگیری قرار می دهد تا ذهن آکین و افرادش را منحرف کند.

سپس لباس غواصی می پوشد و زیر قایق آکین می رود و پروانه موتور قایق را در تور ماهیگیری می پیچد تا وقتی قایق اجازه داخل شدن به آبهای یونان را گرفت و حرکت کرد، موتورش کار نکند.

از آن طرف ناره صدایی از پشت قایق می شنود و به آن سمت می رود و با سنجر که زخمی و خسته آنجا ایستاده رو به رو می شود.

او که دعاهایش مستجاب شده خودش را به آغوش سنجر می اندازد و هر دو گریه می کنند.

ناره سر و صورت سنجر را غرق بوسه می کند ولی سنجر چنان بی حال و تب آلود است که بی هوش بر زمین می افتد.

از صدای افتادن او آکین مشکوک می شود و یکی از افرادش را به کابین ناره می فرستد و ناره طوری وانمود می کند که در حمام پایش لیز خورده و به زمین افتاده است سپس گلوله را از بدن سنجر خارج می کند و زخم او را شسته و پانسمان می کند.

سنجر با بی حالی می گوید باید زودتر از اینجا برویم.

امیدواریم از مطالعه خلاصه داستان این قسمت سریال دختر سفیر لذت برده باشید ؛ در صورت تمایل به مطالعه خلاصه قسمت بعد به صفحه خلاصه داستان سریال دختر سفیر قسمت 80 مراجعه فرمایید .

 

برای حمایت از آستارا خبر لینک این مطلب را برای دوستانتان در تلگرام و یا دیگر شبکه های اجتماعی ارسال نمایید

 

 

کانال تلگرام الو سریال

برای عضویت در کانال تلگرام ما کلیک کنید

 

نکته خیلی مهم : دوستان عزیز ؛ برای حمایت از ما حتما در کانال تلگرام عضو شوید تا بتوانیم با انگیزه بالا این کار سخت و البته دوست داشتنی رو برای شما ادامه دهیم .

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *